امروز چهل و نهمین سالروز تولد ناصر عبداللهی، خواننده بندرعباسی پاپ ایران است که عمر موسیقیایی اش چندان طول نکشید و در اوج شهرت و جوانی به سفر ابدی شتافت. به بهانه تولد او گفت و گویی از او را می خوانیم، در حقیقت ناصر عبداللهی به روایت ناصر عبداللهی. زندهياد ناصرعبداللهي ميگفت: من […]
امروز چهل و نهمین سالروز تولد ناصر عبداللهی، خواننده بندرعباسی پاپ ایران است که عمر موسیقیایی اش چندان طول نکشید و در اوج شهرت و جوانی به سفر ابدی شتافت. به بهانه تولد او گفت و گویی از او را می خوانیم، در حقیقت ناصر عبداللهی به روایت ناصر عبداللهی.
زندهياد ناصرعبداللهي ميگفت: من بچهي جنوب و بندرعباس هستم و طبيعتا از سبك موسيقي موجود در اين منطقه تاثير پذيرفتهام. سبك موسيقي من (به اعتقاد خودم) پاپ معنوي نام دارد، سبكي كه مشتمل است بر تركيب موسيقي پاپ، موسيقي سنتي و موسيقي محلي بندرعباس. اين خواننده موسيقي پاپ در گفتوگويي تفصيلي در اواخر سال ۸۰، از نحوه ورودش به اين عرصه و خاطراتاش سخن گفته بود. او در ابتدا به تولدش در بندرعباس اشاره كرده و گفته است: دهم دي ماه سال ۱۳۴۹، ساعت ۱۰ صبح! درشهر بندرعباس متولد شدم؛ در يك خانوادهي ساده، معتقد و هنردوست. يك خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانوادهام. پدرم همواره احيا كنندهي موسيقي در خانهي ما بود و دركنار تشويق ما براي پرداختن به موسيقي، قرآن را نيز سفارش ميكرد و آن را با صوتي خوش تلاوت ميكرد.
نخستين استاد
از هنگام كودكي تا زمان حاضر، ارتباطم با موسيقي به هيچ وجه قطع نشده است و ميتوانم بگويم كه نخستين استادم در اين زمينه، برادر بزرگ آقاي محمد طيب عبداللهي بوده است. او به ساز ملوديكا مسلط بود و آن را به خوبي مينواخت. هنگامي كه او سرگرم نواختن بود، من با حرص و ولع عجيبي به انگشتانش خيره ميشدم و با چشم و گوش فواصل موسيقيايي را درك ميكردم و به خاطر ميسپردم، از اينجا بود كه با يك ساز واقعي آشنا شدم، هر روز كه ميگذشت، تشنگيام بيشتر و عشق من به ساز و موسيقي افزونتر ميشد.
اجازه نداشتم به اين ساز دست بزنم
« ملوديكا»ي برادرم برايش بسيارعزيز بود. زيرا هديهاي بود از سوي پدرم به او، تا بدين وسيله برادرم را به فعاليت درعرصهي موسيقي بيشتر تشويق كرده باشد و الحق كه همين گونه هم شد. من كه تشنهي موسيقي بودم، اجازه نداشتم كه به اين ساز عزيز! دست بزنم، گرچه برادرم از سر مهر، گاه گاهي به من اجازه ميداد كه از آن استفاده كنم.
پس از آن، به اتفاق يكي از دوستان عزيزم، آقاي عظيم قادري نژاد به تمرين موسيقي پرداختم، آن هم با سازي تقريبا همانند ملوديكاي برادرم، ولي بزرگتر و مجهزتر از اكوتوريسم، در مدرسهي راهنمايي بودم كه به تشويق يكي از معلمهايم، عهدهدار تشكيل گروه سرود مدرسه شدم. همزمان دوست عزيزم عبدالله سعيدي، دستگاه ارگ خودش را در اختيار ما گذاشت و ما نيز با اين دستگاه به مناسبتهاي گوناگون به اجراي برنامه ميپرداختيم.
پاپ جنوب
در ادامهي فعاليتهاي موسيقياييام در بندرعباس، با شادروان استاد رضا روضه خوان واستاد احمد توحدي كه در عرصهي موسيقي پاپ جنوب جايگاه ويژهاي دارند، آشنا شده و همكاريهاي مشتركي با آنها انجام دادم. بدين ترتيب، فعاليتهاي هنري من به گونهاي جديتر ادامه يافت. من در محضر اين استادان ارجمند به فراگيري موسيقي پرداختم و پس از فراگيري متدهاي اوليه نوشتن و خواندن نت و گامها نزد شادروان استاد روضه خوان ريتم، را نيز نزد استاد توحدي آموختم.
در مرحلهاي از فعاليتهاي موسيقياييام احساس كردم كه بايد ملوديها را براي خوانندگان گروه سرودمان زمزمه كنم و گاه گاهي با صداي بلندتر به صورت آواز بخوانم. همزمان با اين مرحله، تحت تاثير سبك موسيقي و اجراي گيتار شادروان ابراهيم منصفي قرار گرفتم كه شاعر، آهنگساز و خوانندهاي كهنهكار در بندرعباس بود. آهنگها و ترانههاي او غالبا محلي و بومي بودند و تاثير فوقالعاده و خاصي بر روي من باقي ميگذاشتند. من ضمن علاقهمند شدن به گيتار، آهنگهاي وي را تمرين ميكردم و سعي داشتم از اين استاد الگو بگيرم و سبك ايشان را دنبال كنم. با دقت در خوانندگي آن بزرگوار، متوجه ويژگيهاي ايشان ميشدم و تلاش داشتم روي همن تكنيكها كار كرده و حنجرهام را تقويت كنم.
پاپ ايراني، يك حركت نوين
موسيقي پاپ ايراني، حركت نوين و تازهاي است كه پويايي دارد و به جرات ميتوان اذعان كرد كه روند اين حركت تا بدين جا خوب بوده و توانسته است جايگاه ويژهاي ميان جوانها ايجاد كند. اين حركت در راستاي مقابله با تهاجم فرهنگي موفق بوده است و اميدوارم كه سير صعودي اين هنر، خداي ناكرده به حركتي نزولي بدل نشود.
حس ششم
يك بار در دوران نوجواني براي اينكه سر به سر مادرم بگذارم، به او گفتم چند نفر دارند دنبال نشاني منزل ما ميگردند و قصد دارند به خانهي ما بيايند بعد، همينطوري نشاني كامل اين افراد خيالي را دادم و خودم از ترس فرار كردم و به منزل داييام رفتم، بعد از يك ساعت پدرم به دنبالم آمد وگفت: تو چرا خانه نيامدي كه به مادرت كمك كني؟ من از ترس دروغي كه به مادرم گفته بودم، زدم زير گريه. پدرم گفت: چرا ميترسي، بعدا فهميدم كه دقيقا همان افراد با همان مشخصاتي كه من داده بودم به منزل ما آمده بودند. من اين حس ششم را از همان موقع در وجود خودم شناسايي كردم.
محبوبترين آلبوم
با نظرسنجيهايي كه تاكنون صورت گرفته، مشخص شده است كه محبوبترين و پرمخاطبترين آلبوم من “دوستت دارم” است و گمان ميكنم كه دليل اين محبوبيت، متفاوت بودن آن با كارهاي موجود است.
ناصريا
همه ميگويند “ناصريا” كاري اسپانيولي است و از ملوديهاي جيپسي كينگ برگرفته شده است، در حالي كه واقعيت غير اين است و “ناصريا” به هيچ وجه تعلقات اسپانيايي ندارد. اين كار ريتم عربي دارد، ريتمي كه بارها توسط عود، دهل، دف عربي نواخته شده و تاكنون هيچ گاه توسط گيتار نواخته نشده بود. اما من اين كار را انجام دادم. ملودي ترانهي “ناصريا” سال ۱۳۶۷ ساخته شد. آن سال من به كنكاشي در مورد ظلم رسيده بودم؛ ظلمي كه در دنيا وجود داشته و دارد و براي همدردي با مظلومان جهان اين كار را ساختم. در متن شعر “ناصريا” ميگويم اگر كسي به اسم ناصر بودن قصد ياري مظلومي را داشت بايد سختي بسياري را متحمل شود و مبارزات بسياري با نفس خويش داشته باشد و در نهايت در سايهي توجهات پروردگار پيروز خواهد شد.
ملوديهاي شرق من
ملوديهاي ترانههاي من شرقي هستند مثل “ياني”و “پيترگابريل” و ديگر استاداني كه با اين نوع ملوديها در جهان مطرح شدند، دوست دارم با ملودي هاي مشرق زمين كار كرده و حرفهايم را بزنم.
ناصر عبداللهي همچنين معتقد بود: ساز وجودي مقدس بوده و اصولا موسيقي ريشههاي معنوي فراواني دارد. آنچه مسلم است، زايش موسيقي يك امر الهي بوده است و براي آرامش بشر و توجه دادن او به عمق وجود و عرفان، پدران سازهاي امروزي در اعصا گذشته، ساكنين آفريقا و هند بودهاند، آن دسته از سازها و تمهايي كه روشن كنندهي نقاط شادي آور روح بشر هستند، از آفريقا و دستهاي كه نقاط معنوي روح انسان را جلا ميبخشند از هند و مشرق زمين مي آيند و در اين بين، موسيقي اعراب و ايران نيز جايگاه ويژهاي دارند.