مهدی طاهرخانی / باید به باشگاه سپاهان، کادر فنی و مدیریت این تیم حق داد که آنگونه قانون را به بازی بگیرند و بخواهند با روش نخنما شده، مانع انجام برگزاری یک مسابقه فوقالعاده حساس شوند و یا از منظر دیگر، یک کار روانی حساب شده روی حریف خود انجام دهند تا […]
مهدی طاهرخانی /
باید به باشگاه سپاهان، کادر فنی و مدیریت این تیم حق داد که آنگونه قانون را به بازی بگیرند و بخواهند با روش نخنما شده، مانع انجام برگزاری یک مسابقه فوقالعاده حساس شوند و یا از منظر دیگر، یک کار روانی حساب شده روی حریف خود انجام دهند تا آنها قبل از شروع بازی، کاملا از حیث روانی به هم بریزند باید به سپاهان حق داد که پای گذشته نه چندان دور را به وسط بکشد و بگوید؛ چون پیش از این در خوزستان و در دو بازی جداگانه، تیمهای حریف موفق شدند بازیهای پرسپولیس را هر کدام چند ساعت به تاخیر بیاندازند و آب از آب تکان نخورد، حالا نوبت ماست که با همان روش یا به هدف غاییمان (تعلیق بازی) برسیم و یا با کار حساب شده، بدن و ذهن بازیکنان حریف را بعد از چند بار گرم و سرد کردن به شکنندهترین حالت ممکن برسانیم. آنها هیچ تقصیری ندارند و باید مستقیم وزارت ورزش را پایهگذار بدعتی زشت، در فوتبال ایران دانست. اما اگر امروز یکبار برای همیشه برابرش محکم برخورد نکنیم، بدون شک در دفعات بعد هر تیمی این بازی را در میآورد و به خواسته خود میرسد!
ارمغان دخالت دولت در فینال حذفی
اما چرا عنوان میکنیم مقصر وزارت ورزش است در صورتی که فدراسیون فوتبال متولی اصلی برگزاری مسابقات به شمار میرود؟ بهتر است به چند ماه قبل برگردیم، به شب فینال جام حذفی و اتفاقاتی که باعث شد سپاهان با مدد به آن بخواهد به خواستهاش برسد. مر قانون در مورد تیمی که در زمان مقرر، وارد زمین نمیشود یکی از سادهترین آرای جهان را دارد؛ داور منتظر میماند و اگر در زمان تعیین شده به هر دلیلی، یکی از تیمها به زمین مسابقه نیاید، بازی را لغو کرده و در کمیته انضباطی رای لازم صادر میشود. اما متاسفانه ۹ ماه پیش، یک نطفه یک «بدعت بد» در فوتبال ما کاشته شد. قرار بود درصدی از ورزشگاه فولاد آرهنا به هواداران داماش تعلق بگیرد اما با توجه به ازدحام جمعیت هواداران پرسپولیس در ساعات ابتدایی و با دستور معاونت سیاسی استانداری، برای اینکه امنیت شهر اهواز دچار خلل نشود، دستور داده شد همه آنهایی که بیورن ورزشگاه هستند به داخل بیایند. در این اتفاق، باشگاه پرسپولیس که خود میهمان آن شهر و ورزشگاه بود کوچکترین تقصیری نداشت اما معدود هواداران داماش که با قطار از رشت عازم اهواز بودند دیر رسیدند و با توجه به ازدحام ورزشگاه، جایی برای آنها نبود. در آن شب مدیرعامل داماش که میدانست تیمش شانسی برای شکست پرسپولیس درون زمین ندارد، صابون شکست سه بر صفر را به تن زد و به بهانه اینکه جایی برای هواداران تیمش در نظر گرفته نشده، مانع حضور بازیکنان داماش به میدان شد. اگر در هر کجای دیگر جهان این اتفاق رخ میداد، داور مسابقه و ناظر بازی اجازه نمیدادند حدود ۴ ساعت یک تیم (به دلیل بیرون ماندن هزار هوادارش) همه قوانین را مسخره کند و خیالش جمع باشد که قانون در زمین فوتبال اجرا نمیشود. آن شب مدیرعامل وقت پرسپولیس که از دوستان نزدیک وزیر ورزش به حساب میآمد، اجازه نداد که تیمش در موعد تعیین شده ورزشگاه را به سمت هتل ترک کند چرا که وزیر دستور داده بود میبایست به هر قیمتی بازی برگزار شود. قیمتش چه بود؟ به دروغ اعلام شد بازی لغو شده، تا هوادارانی که از ساعتهای ابتدایی روز، زیر تیغ آفتاب، به ورزشگاه آمده بودند از آنجا خارج شدند و به محض خالی شدن سکوها، اندک هواداران داماش به درون آمدند. آن شب با دخالت مردان سیاسی وزارت ورزش و دیگر افراد غیر فوتبالی، همه قوانین فیفا به هیچ انگاشته شد و از آنجایی که مدیریت پرسپولیس تمام قد، بله قربان گوی محض وزیر ورزش بود، بیتفاوت به شان و جایگاه این تیم آنها نزدیک به چهار ساعت مجبور به گرم کردن چندین باره شدند.
حادثه مشابه برابر فولاد
این اتفاق را بگذارید کنار حادثه چند ماه پیشینش که در بازی فولاد و پرسپولیس در همان ورزشگاه رخ داد. آن روز به واسطه سنگپراکنی و نبود امنیت لازم، قرار بود در ابتدا بازی لغو شود اما بعد از اینکه پرسپولیس حدود یکساعت خودش را گرم و سرد کرد و به رختکن رفت، ناگهان عنوان شد بازی با تاخیر انجام میشد. آن بازی اولین و تنها شکست برانکو و تیمش در لیگ هجدهم رقم خورد اما سرمربی وقت قرمزها یکی از دلایل شکست را همان سردرگمی قبل از نبرد عنوان کرد و اعتقاد داشت، تمرکز تیمش را عامدانه و با برنامه قبلی برهم زدند تا به هر ترتیبی بخواهند از تیم مدعی قهرمانی، امتیاز بگیرند.هم آن روز و هم در شب فینال جام حذفی، با توجه به دستور از بالای وزارت ورزش، فوتبال و قوانینش قربانی مصلحتاندیشی شد و اینک باید به باشگاه سپاهان حق داد که بخواهند با همان ترفند به دیداری بیایند که بدون شک نتیجهاش تاثیر بهسزایی در تعیین قهرمان داشت.
تمسک به قانون شکنی
ترجیعبند صحبتهای سپاهانیها بعد از لغو بازی چه بود؟ آ نها مرتب به دیدار فینال حذفی اشاره میکردند و میگفتند؛ چطور آن شب، چهار ساعت داور و ناظر حاضر به عقب افتادن بازی شدند اما حالا نمیشود یک ساعت بخاطر ما معطل شوند؟ آنها در صورتی مدعی هستند که دلیل دیر آمدنشان به ورزشگاه، حضور هواداران معترض مقابل هتل بود اما فرمانده یگان ویژه اصفهان با تماس تلفنی با برنامه فوتبال برتر صریحا این ادعا را تکذیب کرد و گفت؛ «سپاهانیها هیچ مشکلی برای خروج از هتل نداشتند و ما امنیت آنها را تضمین کردیم و حتی حاضر شدیم در تمام راه با حضور اسکورت، آمدنشان به ورزشگاه را مهیا بسازیم اما خودشان نخواستند.» با این صحبتها میشود فهمید که این باشگاه سپاهان بود عامدانه دو ساعت خودش را در لابی هتل معطل کرد به این امید که لابی آنها در استانداری و گرفتن ارتباط با دولت برای لغو مسابقه جواب بدهد. آنها حتی وزیر صمت را درگیر موضوع کردند که با توجه به غیبت هواداران و همچنین مهمترین بازیکن تیمشان (کیروش استنلی) بازی به ۲۸ اسفند ماه موکول شود. اما وقتی دیدند سمبه وزارت صمت هم برای لغو مسابقه پر زور نیست سراغ همان تاکتیک اجرا شده بازی فینال حذفی رفتند.
وقتی انصاریفرد جانشین عرب شد
سپاهانیها تصور میکردند بازهم ایرج عرب مدیرعامل پرسپولیس است و محسن خلیلی سرپرست این تیم که با یک تلفن از سوی وزارت ورزش به آنها دستور داده شود تا هر موقعی که حریف میلش بکشد شما در رختکن سرد و گرم کنید! این بار اما اوضاع فرق میکرد. افشین پیروانی و محمد حسن انصاریفرد تنها و تنها از ناظر و داور مسابقه خواستند آنچه قانون تعیین کرده را اعمال کنند و بعد از آن دیگر حاضر نشدند حتی یک دقیقه بیشتر از زمان قانونی در ورزشگاه بمانند.
حرفهای مهم ناظر بازی
صحبتهای جلال مرادی به عنوان ناظر مسابقه به خودی خود نشان میدهد که عوامل اجرایی مسابقه با اینکه هیچ وظیفهای برای التماس ندارند اما برای اینکه بازی برگزار شود، حتی سی دقیقه به سپاهانیها فرصت دادند تا وارد زمین شوند اما سپاهان که به دنبال لغو بازی و موکول کردنش به تاریخ دیگری بود، در آن لحظات حاضر به پاسخگویی تماسهای ناظر بازی به عنوان اصلیترین فرد تصمیمگیرنده نشد تا در نهایت با دستور مرادی، تیم میهمان سوار بر اتوبوس شود و ورزشگاه را ترک کند.
اقتدار فدراسیون را حراج نکنید
مهدی تاج از روزی که استعفا داد نه در ساختمان فدراسیون فوتبال حاضر شد و نه حتی یک خط با رسانهها مصاحبه کرد. او تمام قد خودش را از فوتبال کنار کشید تا حیدر بهاروند مرد تصمیمگیر این روزهای فوتبال ما باشد. شاید سپاهانیها به واسطه همین وضعیت عجیب فدراسیون، تن به چنین ریسک مهمی دادند و در صورتی که میدانستند ممکن است بازی سه بر صفر اعلام شود اما باز هم عامدانه در زمان تعین شده به میدان نیامدند تا امید به تکرار بازی داشت باشند. اما اگر این بار رکن قضایی فدراسیون و همچنین وزارت ورزش بخواهند همان روش منسوخ شده فینال حذفی را در پیش بگیرد (تکرار بازی) آن وقت باید منتظر ماند تا این تاکتیک روشی شود برای سایر تیمها. سپاهان در ابتدا حضور هوادارانش مقابل هتل را بهانه دیر آمدن عنوان کرد و وقتی با پاسخ غافلگیرکننده رئیس یگان ویژه استان روبهرو شد، بهانه جدید پنجر شدن لاستیک اتوبوس را مطرح کرد غافل از اینکه یادشان رفته بود با راننده اتوبوس در این مورد هماهنگ کنند. چرا که راننده از همه جا بیخبر هر نوع پنجری و خرابی ماشین را قویا در حضور خبرنگاران تکذیب کرد! از این رو باید یکبار برای همیشه، مقابل تیمهایی که قانون را به چالش میگیرند، ایستاد. سپاهان برای کم کردن فاصله ۵ امتیازی با صدر جدول به دو چیز به سختی دل بسته بود؛ حضور پرتعداد هواداران تیمش و سپس درخشش کیروش استنلی. اما اگر آنها شامگاه روز یکشنبه برابر پرسپولیس صفآرایی میکردند هیچکدام از این دو را در اختیار نداشتند. از این رو همه توان خود را برای لغو قانونی مسابقه به کار بستند. حربهای که کارگر نیافتاد و دست آخر سراغ تاکتیک کلافه کردن بازیکنان حریف با ایجاد تاخیر، رفتند اما حواسشان به همه چیز بود جز ناظری که گوشش به دستورات بالادستیها بدهکار نبود و صریحا بعد از پایان ۴۵ دقیقه تاخیر غیرموجه حکم به لغو مسابقه داد. اگر امروز رکن قضایی فدراسیون فوتبال مرعوب سفارشات بالادستی دولتیها شود، آن وقت تیم بعدی که تن به چنین بازی کثیفی میدهد علاوه بر فینال حذفی، همین بازی سپاهان و پرسپولیس را مثال میزند و می گوید؛ چطور در آن دو مسابقه، تاخیر قانونی بود اما حالا نیست؟ و اگر قانون امروز به واسطه دخالت غیر ورزشیها خم شود این چرخه معیوب همچنان ادامهدار خواهد شد تا روزی که همه ما یادمان برود اولین بار کی و توسط چه تیمی قانون ذبح شد.