بازی تاج و تخت!
بازی تاج و تخت!

    هومن حکیمی – دبیر گروه فرهنگی / مصاحبه «کیوان رضایی»؛ کشتی‌گیر فرنگی‌کار، را که خواندم، به دو دلیل تعجب کردم. یک ورزشکار حرفه‌ای که در سطح ملی فعالیت می‌کرد، اعتراف کرده که به شکل خودخواسته دوپینگ کرده و از این کارش اصلا هم پشیمان نیست و دوم، بعد از مدت‌ها یک مصاحبه در […]

 

 

هومن حکیمی –
دبیر گروه فرهنگی /

مصاحبه «کیوان رضایی»؛ کشتی‌گیر فرنگی‌کار، را که خواندم، به دو دلیل تعجب کردم. یک ورزشکار حرفه‌ای که در سطح ملی فعالیت می‌کرد، اعتراف کرده که به شکل خودخواسته دوپینگ کرده و از این کارش اصلا هم پشیمان نیست و دوم، بعد از مدت‌ها یک مصاحبه در رسانه‌های ما منتشر شده که بسیار ضد سانسور است!

درگیر فکر کردن به این اتفاق بودم که متوجه شدم؛ «آرات» نوجوان مستعد و منحصربه‌فرد ایرانی، هم به لطف پدر بزرگوارش و دیگران، درگیر حاشیه شده است؛ در همین شروع یک مسیر دشوار و طولانی… .
اینکه یک ورزشکار حرفه‌ای، به صراحت به خطایش اقرار کند (حتی اگر عنوان کند که از این اشتباه، پشیمان هم نیست)، اتفاق جالب و خوشآیندی‌ست. ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که خیلی از آدم‌ها و به‌خصوص مشهورترها، به طور فزاینده‌ای، در حال نیرنگ و تظاهر هستند. معمولا جوری که نیستند را به مردم و مخاطب نشان می‌دهند و و اگر اشتباهی هم مرتکب بشوند، تا جایی که ممکن است، توجیه می‌کنند و زمین و زمان را مقصر اصلی اعلام می‌کنند و خب در این وضعیت، پیدا شدن یکی مثل «کیوان رضایی»، اتفاق نادری‌ست که باید قدرش را بدانیم!
منتهی نکته اسف‌بار همچنان پابرجاست؛ سرنوشت یک کشتی‌گیر که در اندازه ملی و بین‌المللی هم بوده، به خاطر ندانم‌کاری‌های خودش و دیگران، به نقطه‌ای رسیده که با دوپینگ خودخواسته محروم بشود و حالا سعی کند برود به رشته‌ای دیگر که در چهارچوب قوانین و مقررات «روتین» بین‌المللی نیست!
مصاحبه او را که خواندم، وقتی رسیدم به بخش‌هایی که از بزرگ‌ترها و والدینش انتقاد کرده بود که وقتی می‌خواست از کشتی خداحافظی کند، به اصرار قانع و مجبورش کردند بماند و ادامه بدهد…، ترسیدم. ترسیدم چون گفت که «انگار نباید همیشه به حرف بزرگ‌ترها گوش کرد»؛ به نظرتان این، جمله وحشتناکی نیست؟ وحشتناک نیست (حتی اگر بیان این جمله توسط این آدم، خودش نوعی از توجیه باشد) که مسیر یک قهرمان ورزشی به چنین جایی ختم شود؟ او مثل خیلی‌های دیگر در رشته‌های مختلف، بارها از تبعیض و حمایت نشدن گفته و ادامه این روند که آخرش برای او منجر شده به دوپینگ. برای یکی دیگر منجر شده به مهاجرت و زیر پرچم کشوری دیگر، فعالیت کردن. برای دیگری شده انزوا و غصه و برای… .
اینها ولی در یک نقطه مشترکند. خیلی از ما، در هر شغل و رشته‌ای که فعالیت می‌کنیم، هنوز فرهنگ آن شغل و فرهنگ کار گروهی و فرهنگ مواجهه با جامعه و حادثه‌ها را خوب یاد نگرفته‌ایم؛ بسیاری از والدین هم و بسیاری از مسوولان هم، و همه اینها دست به دست هم می‌دهند که آینده تعداد زیادی از استعدادها و جوانان ما به تباهی برسد… .
از «کیوان رضایی» شیفت می‌شوم به «آرات»؛ پدیده نونهال و نوجوان نوظهور و سرشار از استعداد کشورمان که الان مدتی‌ست در باشگاه «لیورپول» حاضر شده و البته در فضای مجازی به وفور در حال شناسانده شدن به دنیاست. او سرشار از مهارت و آمادگی جسمانی در این سن اندک است و البته همراهش، پدری وجود دارد که عاشقانه دوستش دارد و حمایتش می‌کند اما عشق اگر فقط براساس احساس و بدون منطق باشد، خطرناک است. خطرناک است که الان «آرات» کوچک را دارد وارد حاشیه‌های بزرگ می‌کند. اتفاقی که در بحث و اختلاف مجازی اخیر بین پدر «آرات» با طرفداران «علی کریمی» در اینستاگرام به وجود آمده، نشان می‌دهد که چقدر نقش فرهنگ در پیشرفت‌ها مهم و موثر است.
ادبیات نوشتاری این پدر در فضای مجازی که اتفاقا باب میل آدمی مثل «تتلو» و طرفدارانش است، نکته بسیار نگران‌کننده‌ای‌ست که اگر به آن توجه نشود، خدای نکرده استعداد غیرقابل وصف «آرات» به سرانجام نامطلوبی خواهد رسید. درک این نکته که تنها، استعداد و ذوق و مهارت نیست که یک نفر را به نقطه اوج می‌رساند بلکه دقت به سیر فرهنگی صعودی و شناخت شرایط و ضرورت‌ها و مناسبات رفتاری نیز نقشی به همان اندازه مهم دارند، نکته‌ای‌ست که فرق آنهایی که به مطلوب رسیدند با آنهایی که می‌توانستند موفق باشند را مشخص می‌کند.
فقط کافی‌ست به سرنوشت کسی مثل «مارادونا» توجه کنیم تا بهتر متوجه منظور نویسنده از نوشتن این یادداشت، بشویم.‌