بانی ترانه‌های گفتاری
بانی ترانه‌های گفتاری

    ۱۱ سال پیش در چنین روزی بیژن ترقی در تهران درگذشت. یکی از سروده‌های ترقی این چنین آغاز می‌شود: «اگر بسوزی و خاکسترم به باد دهی / ز ذره ذره وجودم ترانه برخیزد.» بیژن ترقی در تهران زاده شد. پدرش صاحب و سرپرست انتشاراتی بنام خیام بود و فرزند بزرگش را از ۵ […]

 

 

۱۱ سال پیش در چنین روزی بیژن ترقی در تهران درگذشت. یکی از سروده‌های ترقی این چنین آغاز می‌شود: «اگر بسوزی و خاکسترم به باد دهی / ز ذره ذره وجودم ترانه برخیزد.»

بیژن ترقی در تهران زاده شد. پدرش صاحب و سرپرست انتشاراتی بنام خیام بود و فرزند بزرگش را از ۵ سالگی با خود به کتابفروشی‌اش می‌برد و مقدمات ادبیات فارسی و دیگر شاخه‌های درسی تا کلاس پنجم را به او آموخت. ۱۰ ساله بود که به دبستان رفت و ۱۲ ساله بود که به گردآوری یک لغت‌نامه آغاز کرد. می‌نویسد: “از آنجا که کتابخانه مرکز تجمع شاعران آن عصر نظیر استاد شهریار و گلچین معانی و دیگر دوستان بود، به تحقیقات ادبی و تلمذ نزد آن اساتید اقدام نمودم”.

۱۶ ساله بود که نخستین شعرش را سرود: “گریه مکری که دائم شمع را بر دامن است/ می فریبد عاقبت آن ساده‌دل پروانه را”. سپس رفته رفته به تشویق سرایندگانی که به کتابفروشی خیام رفت و آمد داشتند به تصحیح و چاپ چند دیوان مانند سروده‌های صائب تبریزی، کلیم کاشانی و حزین لاهیجی پرداخت و سبک هندی را به ادب‌دوستان ایرانی بیشتر شناساند.

او در کنار کارهای ادبی مدتی ویلون‌نوازی آموخت. ۲۷ ساله بود که با ویلون‌نواز بنام پرویز یاحقی آشنا شد و به گفته خودش از آن پس ساز را کنار گذاشت و به جای آن به ترانه‌سرایی پرداخت. ۲۸ ساله بود که نخستین ترانه‌اش بر آهنگی از پرویز یاحقی “می‌زده” با آواز مرضیه ضبط و پخش شد: “می‌زده شب چو ز میکده بازآیم/  بر سر کوی تو من به نیاز آیم”.

یک سال پس از آن “آتش کاروان” را بر آهنگی از علی تجویدی برای صدای دلکش ساخت که از ماندگارترین آثار او و نام نخستین کتاب خاطراتش است. ۳۰ ساله بود که برای نخستین بار یک ترانه “سنگین” را به “زبان شکسته” یعنی گفتاری بر آهنگی از مجید وفادار برای صدای پوران ساخت: “گل اومد بهار اومد میرم به صحرا” که با اقبال بی‌سابقه‌ای روبرو شد.

محمود خوشنام، کارشناس موسیقی سنتی ایرانی می‌گوید: مهمترین نقش بیژن ترقی، تقویت جنبه‌های روایی و داستانگونه کردن ترانه‌ها و افزودن جنبه‌های تصویری به آنهاست که این پدیده را در آتش کاروان و نیز ترانه‌های تصویری ای چون برگ خزان می‌توان دید.

به گفته خوشنام، سه‌گانه مشترک بیژن ترقی با پرویز یا حقی، از نظر فرم و ساختار آهنگ، یکسانی‌هایی با هم دارند، از جمله اینکه یاحقی مقدمه وسیعی برای ترانه‌ها در نظر گرفت و ترقی هم در بخش شعر، جنبه‌های تصویری را مد نظر قرار داد.

او در کتاب «از پشت دیوارهای خاطره» پنجاه سال خاطرات خود را در زمینه شعر و موسیقی جمع‌آوری کرده و از جمله به نقل خاطرات خود با شعرا و آهنگسازانی چون نیما یوشیج، شهریار، پرویز یاحقی، ابوالحسن صبا، رهی معیری و علی تجویدی پرداخته‌است.

او حدود ۳۰۰ ترانه ساخته که بسیاری از آنها به ویژه به مناسبت بهار و نوروز سروده شده‌اند: »هنگام سرودن ترانه گویی بر فراز کوه بلندی ایستاده‌ام و روی سخن با همه مردم جهان دارم. من روش نمادین و مناظره را برای ترانه‌هایم برگزیدم. ترانه باید از واژه‌های سنگین و مهجور به دور و با آهنگ سازگار باشد. در آهنگ‌های پرسوز و گداز نمی‌توان از دست افشانی و پایکوبی سخن گفت.«

قرار است که ادامه خاطرات او در کتابی تحت عنوان «پنجره‌ای به باغ گل» به بازار کتاب عرضه شود.ترقی در این کتاب به چگونگی سروده شدن تعدادی از ترانه‌های خود اشاره کرده‌است.

بیژن ترقی از سال ۱۳۳۵ با رادیو ایران نیز همکاری می‌کرد. ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملک‌الشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده بود و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت. بیژن ترقی در ۷۹ سالگی در زادگاهش درگذشت.