ماجرا زمانی بغرنج میشود که تصویب چنین اسنادی مربوط به مفاهیم و حوزههایی باشد که تا گردن در مشکلات اسیرند و ناگهان یک سند، کوهی از مشکلات را به مشکلات قبلی افزوده خواهد کرد. برای موسیقی، این اتفاق افتاده است. تصویب سند ملی موسیقی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت قبل در اسفندماه سال ۱۴۰۲، سندی که حجتالاسلام «عبدالحسین خسروپناه»، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی هم بر آن تاکید جدی دارد، یک نمونه از این منجلابسازیهاست. خسروپناه گفتهاست: اگر دستگاهی به سند موسیقی عمل نکند یا کوتاهی و ترکفعل کند، دستگاههای نظارتی مانند سازمان بازرسی که به کمک شورا نظارت میکنند، میتوانند پرونده تشکیل دهند و قوه قضائیه با دستگاهی که کوتاهی کرده برخورد کند.
سند، دارای متنی طولانی است. هدف آن حذف متحجرین از موسیقی و رفع مشکلات آن ذکر شده است و مثلا با ویترینهایی چون اینکه دیگر نمایش آلات موسیقی در صداوسیما ممنوع نیست، کادوپیچ شده است. لازم نیست اینجا تمام آن را ذکر کنیم و حتی حجم آن را هم در اختیار نداریم. پیشنهاد میشود آن را بخوانید تا نکات این تحلیل را بهتر درک کنید. بهعنوان نمونه، در بخشی از این سند آمده است: مسئولیت اجرایی سازی سند ملی موسیقی بر عهده کمیته تخصصی این سند است که پس از این، شورای ملی موسیقی کشور نامیده میشود. ریاست این کمیته بر عهده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای این کمیته شامل معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون صداوسیما، معاون وزیر علوم و آموزش و پرورش، نمایندگان و اساتید حوزه علمیه، مدیران سه نهاد موسیقی کشور شامل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز موسیقی حوزه هنری و دفتر موسیقی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. پنج نماینده از میان اصناف، دانشگاهیان و چهرههای برجسته حوزه موسیقی به پیشنهاد وزیر فرهنگ از دیگر اعضای این شورا خواهند بود.
در سند موسیقی جای هنرمندان خالیست. در آن از اصطلاح مهندسی فرهنگی استفاده شده که کنار هم قرار گرفتن مهندسی و فرهنگ خود نشان دهنده اوج بیسلیقهای در زمینه کار فرهنگی است و اصلا مگر کار فرهنگ و هنر قابل مهندسی است؟ حتی یک نفر از کسانی که در حال تدوین این سند بودند به این نکته توجه نداشتند که یک شخص هنرمند طی یک جوشش فکری، روحی و روانی به خلق اثر مبادرت میکند و چنانچه از اعماق وجود او سرچشمه گرفته باشد، حتی مرزهای بینالمللی را هم درمینوردد. اینگونه نیست که ما به یک هنرمند دستور دهیم که در چه زمینهای کار کند و بعد هم کاری که انجام میدهد مورد قبول جامعه هم باشد. در این سند از اصطلاح کنسرت استفاده نشده و از اصطلاح اجرای صحنهای استفاده شده است. اجرای صحنه، پرفورمنس و تئاتر را به ذهن متبادر میکند و اصلاً زمانی که داریم صریح صحبت میکنیم چرا نباید کلمه کنسرت بکار رود؟ آیا موضوع بحث اجرای موزیکال است؟ خوانندگان موسیقی خیابانی و اجراهایی از این دست، خوانندگان موسیقی رپ و سبکهای غربی هیچ محلی از اشاره در این سند ندارند. به طور کلی کسانی که در خیابان اجرا میکنند و موسیقی غرب که به شکل جدی جوانان و نوجوانان کشور را درگیر کرده در این سند هیچ جایی ندارد. درخصوص دخالت مسائل فقهی در موسیقی باید باریکبینی بیشتری صورت بگیرد. اصلاً بحث ممنوعیت فقهی و شرعی مطرح نیست زمانی که به راحتی میتوان به موسیقی هر نوع سبک و سلیقهای دسترسی پیدا کرد و به راستی هم جوانان و نوجوانان و حتی کودکان به همه نوع موسیقی گوش میدهند. به جای تمرکز بر روی بحث سرودها یا جا دادن نهادهای تربیتی در این سند و یا فشار آوردن به نهادهای دیگر برای تخصیص بودجه به انجام امکاناتی مانند زیرساختها و اصلاح سالنهای موسیقی، وقت بیهودهای برای فرهنگسازی در زمینهای صرف شده که اصلاً قابل اصلاح کردن از کانال فقه و شرع نیست. نه که نباشد و بحث شرعی موضوع حذف شدنی از موسیقی باشد اما جای آن در سند ملی موسیقی که قرار است جنبه حمایتی از هنرمندان داشته باشد و در واقع مشکلات را رفع کند نیست .
حال نادره رضایی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتهاست: اسناد هنری در چند سال گذشته موافقان و مخالفان بسیاری داشته و هنرمندان نیز نسبت به این اسناد هم کنجکاوی داشتند و هم معتقد بودند که اسناد همه ابعاد کار هنری و هنرمندان را مطرح نکرده و جنبههای بازدارندگی آن بسیار زیاد است.
وی افزود: سال گذشته از میان سند هنرهای تجسمی، موسیقی و هنرهای نمایشی، سند موسیقی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. لذا از هنرمندان عرصههای تجسمی و تئاتر میخواهیم که درباره اسناد ملی دیدگاههای خود را مطرح کنند و به اطلاع مشاوران معاونت برسانند.
هنرمندان هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی به مدت یک ماه می توانند دیدگاههای خود را از طریق ایمیل m.honari@gmail.com ۲۰۲۵
ارسال کنند تا با بررسی دیدگاهها اسناد هنری نهایی شود و برای ارسال به شورای عالی هنر آماده شود.
صحبت از موسیقی که میشود، اولین چیزی که به ذهن جامعه متبادر میشود، درخصوص چهرهها، ممنوعالکاری این، فرار آن و زندانی بودن فلانی است. قیمت بلیت کنسرت، ضجههایی که هنرمندان از ممیزیهای بیپایه و اساس میزنند، محدودیتهای کاری زنان در این حوزه، تهاجم فرهنگی موسیقی غرب و … تعدادی از بارزترین این مشکلات است. این مشکلات را ندیدن و سندی را تدوین کردن که برای مدیران بعد گرفتاری ایجاد کند، هنر میخواهد.
- نویسنده : سایه برین-خبرنگار