وقتی آثار تاریخی هخامنشی و ساسانی  ارث پدری می‌شوند!
وقتی آثار تاریخی هخامنشی و ساسانی  ارث پدری می‌شوند!
موزه خصوصی جندی‌شاپور در اقدامی مغایر با قوانین میراث‌فرهنگی در ایران و یونسکو اقدام به نگهداری و نمایش آثار هخامنشی، ساسانی و اشکانی کرده‌ است. این در حالی است که مدیرکل موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی وزارت میراث فرهنگی درخصوص نگهداری این آثار توسط یک موزه خصوصی، توجیه مشخص و شفاف ندارد و در رابطه با منشاء و چگونگی جمع آوری آثار هزاران ساله موزه جندی شاپور به نقل قول وکیل موزه جندی شاپور پرداخت که گفته است: «این آثار به ‌صورت موروثی به ‌دست آنها رسیده است.» بنا بر گزارش ايلنا هنوز مشخص نیست که سکه‌های هخامنشی و ساسانی، خنجرها و شمشیرهای عصر مفرغ، دستبندهای نقره ساسانی و زنگوله پیش از میلاد و مجسمه گاو عصر مفرغ به همراه مجسمه سفالی الهه ساسانی و ریتون هخامنشی و ده‌ها ظرف سفالی که احتمالا متعلق به قبور یا محوطه‌های باستانی هستند و ده‌ها آبگینه ساسانی چگونه از اجداد و نیاکان مدیران موزه جندی شاپور به آن‌ها به ارث رسیده است؟

علی دارابی قائم مقام وزیر میراث فرهنگی و معاون میراث‌فرهنگی کشور در پاسخ به این پرسش که منشاء آثار هخامنشی، اشکانی و ساسانی موزه خصوصی جندی شاپور کجاست؟ اعلام کرد: برخی از این آثار از حفاری‌های غیرمجاز به دست نیامده است و اشیایی هستند که از اجداد و نیاکان مالکان در این موزه خصوصی نگهداری می‌شوند. مجموعه داران، بخش خصوصی و برخی که آثار قدیمی دارند اینها آثاری از تابلوهای نقاشی و کوزه‌ها دارند که نگهداری آن‌ها غیرقانونی نیست.
معاون میراث فرهنگی در پاسخ به این پرسش که آیا آثار تاریخی هخامنشی، ساسانی و اشکانی موزه‌های خصوصی از جمله موزه خصوصی جندی شاپور شیراز در سامانه جام به ثبت رسیده و تحت نظارت میراث‌فرهنگی است؟ ادامه داد: این بخش از پرسش شما که آیا اصالت سنجی، نظارت و ثبت اشیاء تاریخی موزه جندی شاپور در سامانه جام انجام شده یا خیر درست است و این آثار عملا باید در سامانه جام ثبت شود تا بر حفظ و اصالت‌سنجی این آثار نظارت شود.
او گفت: وجود اعتماد میان میراث فرهنگی و مجموعه داران مهم است. از ۸۴۷ موزه در کشور، بخش عمده‌ای از آن‌ها در اختیار مجموعه‌داران، بخش خصوصی، بانک‌ها و نیروهای مسلح و دستگاه‌های دیگر است و تملک کمتر از ۳۰۰ موزه در اختیار میراث فرهنگی است. ما چه کار باید بکنیم؟ نخست، باید به این مجموعه‌ها اعتماد داشته باشیم و در عین حال نظارت کنیم و اشیاء در اختیار آن‌ها را ثبت کنیم.
لیلا خسروی رئیس اداره کل موزه‌ها نیز در رابطه با وضعیت آثار باستانی در اختیار موزه خصوصی جندی شاپور اعلام کرد: در خصوص موزه خصوصی جندی شاپور شیراز پیگیری‌ها انجام شده و پرونده پیگیری‌ها درباره این موزه را نیز با خودم آورده‌ام. در واقع من هم به عنوان یک باستان‌شناس همین دغدغه‌های شما را دارم. او گفت: موزه خصوصی جندی شاپور از سال ۹۵ مجوز مجموعه‌داری گرفته است و وکیل موزه جندی شاپور نیز که در جلسات شرکت می‌کرد، اعلام کرده است، تمام این اشیاء به صورت موروثی به آن‌ها رسیده است. البته در شورایی که برگزار شده، تعهدنامه محضری از ایشان گرفته شده تا این اشیاء حفظ، نگهداری و مرمت شوند و در سامانه جام نیز ثبت شوند.
امین طباطبایی فعال میراث فرهنگی در استان فارس نیز درباره وضعیت موزه خصوصی جندی شاپور شیراز می‌گوید: دو نکته درباره آثار باستانی در اختیار موزه خصوصی جندی شاپور مطرح است. معاونت میراث فرهنگی کشور که متولی حفاظت و صیانت از آثار تاریخی است به جای آن که مجری و مروج اجرای قانون باشد و اگر نقصی در اجرای قانون موزه داری وجود داشته به رفع نقایص بپردازد، اقدامی برای تدقیق قوانین موزه‌داری انجام نداده و حتی آنجا هم که قانون صراحت دارد در اختیار داشتن اشیای هخامنشی، ساسانی و اشکانی و آثار بیش از ۴۰۰ سال قدمت توسط اشخاص و موزه‌های خصوصی تخلف است،بازهم به وظیفه خود درباره موزه خصوصی جندی شاپور عمل نکرده است.
او گفت: اشیاء باستانی هزاران‌ساله مردم ایران، آثاری نیستند که به صورت موروثی به مالکین موزه‌های خصوصی منتقل شده باشند و پذیرفتن این موضوع که یک موزه خصوصی در کشور آثار هخامنشی و ساسانی و اشکانی را به صورت موروثی در اختیار دارد، غیرممکن است. در موضوع بررسی منشاء آثار باستانی در اختیار موزه جندی شاپور هم وزارت میراث فرهنگی به جای آنکه قوانین موزه داری را اجرا و قاطعانه عمل کند، هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهد. حتی زمانی که اطلاع‌رسانی اولیه درباره آثار باستانی دراختیار موزه جندی شاپور در برخی رسانه‌ها صورت گرفت باز هم در اجرای قانون از سوی وزارت میراث فرهنگی درباره تعیین تکلیف آثار باستانی ارزشمند در اختیار این موزه خصوصی اهمال شد.
به گزارش جمله موزه تاریخ تجارت جندی شاپور موزه ای خصوصی در شیراز با همت مالک مجموعه خسرو رودانی جمع آوری و تاسیس گردیده است. اشیا این موزه شامل آثار فلزی، سفالی، نسخ خطی، آبگینه و سنگ است. علاقه وافر ایشان به ایران و آثار تاریخی باعث ایجاد اولین و مجهز ترین کارگاه مرمت خصوصی گردیده است که با جذب افراد متخصص در این زمینه شرایط را برای حفاظت و نگهداری اشیا به نحو احسن مهیا کرده اند.
سحر فروزان پور کارشناس ارشد مرمت و حفاظت آثار تاریخی و مدرس دانشگاه به عنوان مدیر موزه تاریخ تجارت جندی شاپور تلاش کرده است با تهیه ۲۱۰۰ جلد کتاب تخصصی در رشته های باستان شناسی، حفاظت، مرمت و باستان سنجی و گردشگری و با در اختیار گذاشتن اشیا موزه ای فضا را برای پژوهش محققین و متخصصان فراهم کرده است.
همچنين سایت این موزه ادعا دارد با تهیه تجهیزات به روز مرمت اشیا و عکاسی تخصصی از اشیا تاریخی و سه بعدی سازی، موزه در حال تبدیل شدن به یکی از مشهورترین موزه های ایران است.
فارغ از دعوای داخلی نظیر ماجرای موزه جندی شاپور مسئله قاچاق آثار تاریخی ایران نيز هم‌چنان موجب‌ نگرانی فراوان ايرانيان است.
این که چرا قاچاق اشیا تاریخی رايج شده‌ سؤالی است که مردم‌ از خود پرسیده‌اند. بسیاری می‌پر‌سند چرا آثار تاریخی ایران‌باستان که همه‌ساله عده زیادی را مجاب می‌کند تا در گوشه‌گوشه‌اش سیر و سیاحت کنند و به نظاره آن‌ها بنشینند، سر از کشور‌های دیگر در می‌آورند. حمیده چوبک، رئیس‌اسبق پژوهشکده باستان‌شناسی برای این پرسش چند پاسخ مشخص دارد.
او به فرارو می‌گوید: «در دوره‌های تاریخی مختلف این سرقت و از بین رفتن اشیاء و خروج آن‌ها از کشور وجود داشته است. شاید اگر هرکسی وظایف خودش را درست انجام دهد، کمتر شاهد چنین اتفاقی باشیم.»
این باستان‌شناس تاکید می‌کند: «بخشی از ماجرا به‌عهده مردم است. در قدم بعدی، شورا‌ها و دهیاری‌ها می‌توانند کنترل کنند. بیشترین حفاظت برای این آثار همان اطلاعات مردمی است که در اختیار میراث فرهنگی قرار داده می‌شود. میراث فرهنگی بعد از این اطلاعات مردمی است که آگاه می‌شود که قرار است چه بلایی سر میراث بیاید؛ بنابراین در این میان نباید نقش مردم را نادیده گرفت. متاسفانه سودجویان که در هر زمینه‌ای فعالیت می‌کنند، در این زمینه هم نه‌تن‌ها به آثار تاریخی بلکه آثار طبیعی و حتی گاه فرهنگی هم صدمه می‌زنند.»
چوبک از باوری حرف می‌زند که به عقیده‌اش گاه‌به‌گاه سودجویان با تمسک به آن، دست به تخریب آثار می‌زنند: «مثلا برخی شنیده‌اند که زیر امامزاده‌ها گنج است، همین باعث می‌شود تا امامزاده‌ها را تخریب کنند یا مثلا می‌گویند زیر تپه‌ها گنج است، برخی سودجویان می‌روند و تپه‌ها را تخریب می‌کنند. می‌گویند زیر درختان قدیمی گنج است، همین باعث می‌شود که درختان را هم تخریب کنند. این موضوع از توهم و شایعات نشأت می‌گیرد. ما سرزمین کهنسال باستانی هستیم، گوشه‌به‌گوشه سرزمین آثار داریم، زندگی حدود یک‌میلیون‌سال در این سرزمین جاری بوده و در دوره‌های مختلف هم آثار خودش وجود داشته که به‌جا مانده است.»
او معتقد است که گاهی به‌دلیل همین اتفاق و جلوگیری از تبعات، گاه اصلا اطلاع نمی‌دهند که آثاری پیدا شده است و خیلی از آثار به‌دلیل همین موضوع از بین می‌رود. رئیس سابق پژوهشکده باستان‌شناسی ادامه می‌دهد: «من تصور می‌کنم اگر قانون رعایت شود و همه وظایف خود را انجام دهند، شاید کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. لازم است که یگان حفاظت میراث فرهنگی هم در این میان تقویت شود.»
این باستان‌شناس کهنه‌کار در ادامه گفتگو از پیشنهاد قدیمی خودش صحبت می‌کند، یگانی تحت عنوان: «سپاه میراث فرهنگی». چوبک می‌گوید: «از فارغ‌التحصیلان باستان‌شناسی مرمت و حفاظت استفاده کنیم و این‌ها را در اقصی‌نقاط کشور به‌کار بگیریم. دراین‌صورت هم دانش این افراد زیاد می‌شود، هم اینکه حساسیت‌ها بیشتر می‌شود و می‌توانند با فرهنگ‌سازی بین مردم، مردم را در حفاظت آثار با خود همراه کنند.»
این باستان‌شناس معتقد است که با یک اداره و یک وزارتخانه نمی‌توان جلوی تخریب و در وهله بعد قاچاق آثار تاریخی و باستانی را گرفت: «من فکر می‌کنم این پیشنهاد ایجاد سپاه میراث فرهنگی می‌تواند دست‌کم تحرک و حضور را بیشتر کند. این‌همه نیرو را نمی‌توان استخدام کرد درحالی‌که در صورت رخ‌دادن این اتفاق، جوانان حرفه‌ای می‌شوند، کارآمد می‌شوند، دانش‌شان بالا رود و این می‌تواند میراث فرهنگی را در انجام وظایفش یاری کند.»

گزارش جمله از جشنواره فیلم فجر؛
دست خالی برگشتن خبرنگاران از برج!
محمد عمرانی
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی
دومین روز جشنواره بعد از ساعت ۱۱ به مرکز همایش‌های برج میلاد رسیدم، به همین دلیل فقط چند دقیقه پایانی فیلم «ترک عمیق» را دیدم که نقطه قوت اصلی آن حضور رضا بابک درآن است که به گفته دوستان منتقد یکی از بهترین بازی‌های خود را در این فیلم ارائه داده است.
«ترکِ عمیق» که قرار بود «میرجاوه» خوانده شود را آرمان زرین کوب تهیه‌کننده باسابقه به عنوان نویسنده و کارگردان ساخته و قصد داشته با روایت لحظاتی از زندگی یک بیمار روانی که از بیمارستان روانی به خانه اش بازگشته و سعی می‌کند روابطش را با همسرش بازسازی کند، اثری در ژانر درام روان‌شناختی شناخته شود اما تنها وجه تشابه این اثربا فیلم‌های شاخص درام روان‌شناختی، وجود کاراکتری است که بیماری روحی و روانی دارد.
از ریتم بسیار کند و بسیار طولانی اول فیلم که بگذریم، فیلمساز، هیچ اطلاعاتی از پیشینه زندگی پیرمرد داستان و دلایل مشکلات روحی و روانی او به تماشاگر نمی‌دهد.
یقیناً اکتفای صرف به حضور شخصیتی که دارای بیماری روحی است، فیلم را به درامی روان‌شناختی تبدیل نمی‌کند. وقتی که در چند دقیقه آخر فیلم، علت رفتار عجیب و خشونت آمیز همسر پیرمرد را با او متوجه می‌شویم باز هم درنمی‌یابیم که چرا او باید تجاوز کرده باشد و این اقدام او چه ریشه‌هایی دارد و چرا او به بیماری روانی دچار شده است؟
به ویژه آنکه در موقعیت‌های این چنینی معمولاً این قربانی تجاوز است که درگیر مشکلات روحی ‌و روانی می‌شود نه متجاوز!
انیمیشن «افسانه سپهر» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، دومین فیلمی بود که در روز دوم جشنواره دیدم.
قصه این فیلم انیمیشن اینگونه است که کودکی بنام سپهر که همراه پدر و مادرش در یک روستای با صفا زندگی می‌کند در یک روز طوفانی اسیر دیو دریا به نام بدنام می‌شود. بدنام دهکده را آتش می‌زند و همه اهالی روستا را تسخیرمی کند. سپهر به همراه بچه پلنگش بابو از طرف ماهان ماموریت پیدا می‌کند تا بدنام را شکست دهد و….
و اما با وجود پیشرفت‌های چشمگیر صنعت انیمیشن ایران در سال‌های اخیر نباید از نظر دور داشت که، مدیای تصویر و سینمای ایران اقتضائات خاص خود را دارد، زیرا هنوز فهم عامه مردم از انیمیشن، همان فیلم‌های کارتون دوران کودکی و نوجوانم ماست و تعداد کمی از مردم پذیرفته‌اند که این مدیوم، کودک و بزرگسال ندارد.
نکته دیگر اینکه، تولیدات انیمیشن ما، هنوز تا رسیدن به جایگاه قابل قبولی برای برندسازی و قهرمان‌سازی راه درازی در پیش دارند، ضمن آنکه اقتضائات خاص و مناسبات پیچیده اکران نیز یکی دیگر از محدودیت‌های صنعت انیمیشن ایران است.
آخرین فیلم روز دوم «آنتیک» ساخته هادی ناییجی با بازی پژمان جمشیدی و بیژن بنفشه خواه بود.
به قول دوستان منتقدم این فیلم روی تمامی کمدی‌های مبتذل برگرفته از «نهنگ عنبر» را که شوخی‌های جنسی و پخش آهنگ‌های لس‌آنجلسی را بعنوان چاشنی بکار می‌گیرند، سفید کرده است.
نکته دیگر اینکه گویا قصه دراین فیلم جایگاهی ندارد و همه چیز برای لودگی و مسخره‌بازی مهیا شده. از شوخی با برخی ارزش‌ها گرفته تا نهاد‌ها و آداب و رسوم دینی و مذهبی و…
این فیلم یک کمدی سردستی است که فقط روی سلیقه تماشاگران حساب کرده است. دو آدم خلافکار خرده‌پا که در بند سیاست نیستند ولی در موقعیتی گیر می‌افتند که وسط یک بازی سیاسی قرار می‌گیرند. از همان کارگردانی سردستی سکانس اول که مثلاً گروهی سیاسی مقابل زندان شهربانی جمع شده و خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستند، معلوم بود که به لحاظ بصری با اثری سطح پایین مواجهیم. جالب است که با همه این حرف‌ها، کارگردان روی پن کردن دوربین و گرفتن نما از بالا و پایین پافشاری عجیبی دارد.