ابراهیم سحرخیز حداد عادل در کتاب «راهی به سوی عاقبت خیر» در بخشی از سخن آغازین خود در توصیف اموزش و پرورش ابتدای دهه شصت اورده است: ما معتقد بودیم آموزش و پرورش در مقایسه با دیگر وزارتخانهها، مسجد انقلاب محسوب میشود هم بدین علت بود که در آن سالها حدود ده هزار نفر از نیروهای […]
ابراهیم سحرخیز
حداد عادل در کتاب «راهی به سوی عاقبت خیر» در بخشی از سخن آغازین خود در توصیف اموزش و پرورش ابتدای دهه شصت اورده است: ما معتقد بودیم آموزش و پرورش در مقایسه با دیگر وزارتخانهها، مسجد انقلاب محسوب میشود هم بدین علت بود که در آن سالها حدود ده هزار نفر از نیروهای مومن و انقلابی اموزش و پرورش به عنوان مامور رهسپار دیگر وزارتخانهها شدند تا در خدمت اسلام و انقلاب باشند. درست به همین سبب بود که رییس جمهور و نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی ایران هر دو از آموزش و پرورش برخاسته بودند.
حال با گذشت چهار دهه از طلوع انقلاب، کار به جایی رسیده است که در انتخاب و انتصاب وزیر، با تغافل از ظرفیت یک میلیون معلم فرهیخته، به عمد، گزینههایی را دنبال میکنند که بدون تجربه زیسته در اموزش و پرورش با بیخبری از سهم واقعی آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت و راز و رمز پیچیدگیها، معلمان را به مرگ گرفته به تب راضی کنند.
گویی قرار نیست کشتی طوفان زده آموزش وپرورش، از تلاطم رسته، آرامش ساحل را تجربه کند.
همزمان با رسمیت یافتن ورود مدارس خصوصی به گود تعلیم و تربیت رسمی کشور، پیدا بود که دولتها یکی پس از دیگری به دنبال مفری میگردند تا شانه از زیر بار مخارج سنگین آموزش و پرورش خالی کرده، سد راه آن شوند.
اگر ملاحظاتی مانند صراحت اصل سی ام قانون اساسی نبود امروز حتی از پیکر مدارس نیمه جان دولتی نیز اثری بر زمین نمانده بود.
پتهای کردن اموزش و پرورش دولتی، ایده غریب و نوظهوری نیست که تنها توسط حسین باغ گلی به اقتصاد اموزش و پرورش راه یافته باشد.
مانع زدایی برای خصوصی سازی در آموزش و پرورش از زمان هاشمی تاکنون، تنها گزینه جدی برای عبور از این مخارج سنگین و طاقت فرساست.
تصویری که مردان اقتصادی دولت به ویژه سازمان برنامه و بودجه از اموزش و پرورش دولتی نزد روسای جمهور ترسیم کرده یا میکنند اژدهای عریض و طویلی است که هنری جز بلعیدن بودجه ندارد.
بالارفتن انتظارات آموزشی، شتاب گرفتن نارضایتیهای معیشتی و شغلی در بین معلمان موجب شده است تا دولتها به رغم شعارهای به ظاهر فریبنده و تحول خواهانه، تمجید لسانی از معلمان، دنبال گزینههای بیتجربهای باشند تا هیمنه و مهابت آموزش و پرورش دولتی را در هم شکسته، کار آموزش و پرورش را یکسره کرده، پس از پایان ماموریت، از خاطرهها محو شوند.
کسانی که حتی پرداخت حقوق به معلمان را در تعطیلات دو ماهه تابستان غیرشرعی و شبههناک تلقی کرده، میخواستند به خاطر پرداخت همین چندر غاز، خود را بری الذمه جلوه داده، آموزش و پرورش را تطهیر کنند.
به نظر میرسد از دهه هفتاد تا کنون تنها دو وزیر توانستهاند با کسب محبوبیت نسبی در بین معلمان، در یادها و خاطرهها مانده از آنان در کسوت وزیر به نیکی یاد شود.
نجفی دهه هفتاد و حاجی بابایی دهه هشتاد اما شوربختانه انتخاب وزیر برای اموزش و پرورش از دولت نهم تا کنون همواره اتفاق پر چالشی برای دولتها بوده که به نوعی نشان از بی توجهی به ظرفیت این دستگاه عظیم الجثه دارد.
چه اتفاقی برای آموزش و پرورش افتاده است که لابد دیگر کارخانه آدمسازی و دستگاه آینده سازی نیست.
هرکه دستش به دهنش میرسد از آن فرار کرده ،دست به دامان مدارس غیر دولتی میشود.
آقازادهها چه از نوع مذهبی آن باشد یا واداده و سکولار، هرکدام مدارس باب میل خود را دارند.
نگاهی به تهران بزرگ بیندازید هر دو طیف صاحب مدارس لوکس و لاکچری هستند تنها زیر خط فقریها ماندهاند که میخواهند سر آنها را با پنبه بریده، با پرداخت اندک یارانه آموزشی، همین آموزش بیکیفیت رایگان را از انها دریغ کنند.
نامزد کردن امثال علی اکبر اشعری مدیر وقت موسسه همشهری به عنوان مشاور ان روز شهردار تهران، سوسن کشاورز و سرانجام حسین باغگلی مدیرعامل مدارس وابسته به استان قدس بی انکه یک روز طعم معلمی در روستا را چشیده باشند چنان بر معلمان گران آمد که عموم نمایندگان مجلس را واداشت تا در مخالفت با این حضرات به اجماع رسیده، به رغم تمام توصیههای آشکار و پنهان به ترتیب تنها با ۷۳، ۴۹ و ۷۶ رای موافق، مانع از ورود آنان به مجموعه اموزش و پرورش شوند.
شایسته نیست با گذشت چهل سال از انقلاب، اینک تولیت مسجد انقلاب را به کسانی بسپاریم که از بین تمامی شرایط لازم برای مدیریت و رهبری، تنها جوانی را به همراه دارند.
رهبر عظیمالشان انقلاب در وصف شهید سلیمانی با عباراتی قریب به این مضامین فرمودند: من امثال ایشان را نیز جوان میدانم.
بی حرمتی است اگر از پیشکسوتان خوش نام، جهادگر، مجرب و پابرکاب، به راحتی گذر کرده، جوانانی را که فقط به داشتن یک مدرک دکتری غرهاند را بدون داشتن تجربه مفید، راهبر این راه پر خطر نماییم.
به انتخاب معلمان اعتماد کرده احترام بگذاریم.
پرستاران به مرخصی نیاز دارند
عضو شورای عالی سازمان نظام پرستاری گفت: پرستاران در ۱۸ ماه گذشته بدون استراحت و مرخصی، شبانه روز در خدمت بیماران کرونا بودهاند، سختی کار و فشار کاری مضاعف، مشاهده مرگ بیماران و کمبود نیرو آنان را خسته کرده است و به شدت به مرخصی و استراحت نیاز دارند.
یوسف رحیمی افزود: تبعیض در هرجایی که باشد، سبب اختلاف و کاهش انگیزه است. تفاوتی که بین نیروهای شرکتی و رسمی در گروه پرستاری هست با وجود تحصیل و خدمات یکسان، اختلاف و کاهش انگیزه را در بر دارد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه پرستاران نزدیک به دو سال با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکنند و مبارزه با این بیماری یک نبرد فرسایشی برای آنها است. برای جلوگیری از خستگی و فرسایشی شدن پرستاران نیاز به جذب نیرو در سیستم درمان کشور داریم. به خصوص در این شرایط که بخشهای غیر فعال بیمارستان نیز به دلیل افزایش کرونا فعال شده است.
عضو شورای عالی نظام پرستاری گفت: افزایش بیماران و نبود پرستار کافی به کار و زحمت بیشتر پرستاران منجر میشود. و همین امر باعث آسیب و فرسایش پرستاران و کاهش خدمات با کیفیت درمانی برای بیماران است.
رحیمی ادامه داد: اولین معضل در گروه پرستاری، کمبود نیرو است و لازم است به صورت کارشناسی و سازمان یافته در این خصوص تصمیم گرفته شود تا به استانداردهای جهانی نسبت پرستار به جمعیت نزدیک شوم. وجود نیروی کافی کیفیت خدمات پرستاران افزایش میدهد و از فرسودگی پرستاران جلوگیری میکند.
وی افزود: فوت بیمار فشار روحی و روانی زیادی را برای پرستاران ایجاد میکند، شایسته است مرخصیهایی در نظر گرفته شود تا التیام بخش روحی برای پرستاران باشد. متاسفانه در بحران کرونا نه تنها پرستاران مرخصی نداشتند، بلکه در شیفتهای طولانی مدت در حال ارائه خدمات به بیمار هستند.
عضو شورای عالی نظام پرستاری در خصوص تبعیض میان نیروی شرکتی و رسمی در گروه پرستاری گفت: تبعیض در هرجایی که باشد، سبب اختلاف و کاهش انگیزه است. تفاوتی که بین نیروهای شرکتی و رسمی در گروه پرستاری هست با وجود تحصیل و خدمات یکسان، اختلاف و کاهش انگیزه را در بر دارد. از مسوولان میخواهیم به این موضوع به طور جدی بپردازند.