حریف طلبی تلویزیون در برابر نمایش خانگی
حریف طلبی تلویزیون در برابر نمایش خانگی

همچنان که مخاطبان روزهایِ جمعه منتظرِ «جیران» حسن فتحی‌اند چند قسمتی هم هست که پنجشنبه و جمعه‌ها مخاطبِ «گیلدخت» تلویزیون شدند. ژانری که مدتی است جایش در رسانه ملّی خالی بوده و با روایتِ‌ مجید اسماعیلی و بازی سعید چنگیزیان، رامتین خداپناهی و محمود پاک‌نیت نوید روزهای خوبی را برای این سریال تلویزیونی می‌دهد. البته هنوز […]

همچنان که مخاطبان روزهایِ جمعه منتظرِ «جیران» حسن فتحی‌اند چند قسمتی هم هست که پنجشنبه و جمعه‌ها مخاطبِ «گیلدخت» تلویزیون شدند. ژانری که مدتی است جایش در رسانه ملّی خالی بوده و با روایتِ‌ مجید اسماعیلی و بازی سعید چنگیزیان، رامتین خداپناهی و محمود پاک‌نیت نوید روزهای خوبی را برای این سریال تلویزیونی می‌دهد. البته هنوز راه بسیار است که بتوانیم قضاوت کنیم که آیا «گیلدخت» می‌تواند رقیبِ «جیران» و یا سریال‌های تاریخی نمایش‌خانگی باشد! مردم مجموعه‌های تاریخی را با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال می‌کنند. البته شیوه پرداختن به داستان‌ها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیین کننده‌ای در استقبال مردم از این مجموعه‌ها دارد. خط اصلی داستان براساس این ۴ قسمت پخش شده، همان قصه تکراری عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند و قدرتمند است. فیلمساز برای روایت داستان عاشقانه‌اش دوره تاریخی قاجار را انتخاب کرده، همان سوژه‌ای که پیش از این بارها در سریال‌های نمایش‌خانگی و در دهه‌های قبل، کارگردانانِ قدیمی همچون سعید نیک‌پور و علی حاتمی به آن پرداخته‌اند. «گیل‌دخت» از دو جهت پتانسیل لازم برای استقبال و کسب رضایت مخاطبان تلویزیونی را دارد: اول حضور بازیگران توانا و دوم انتخاب خطه سرسبز گیلان به عنوان جغرافیای داستان است که به واسطه آن، جلوه‌های بصری زیبا و چشم‌نوازی به تصویر کشیده شده است. از این جهت هم یک نوستالژی‌ِ برای مخاطبی رقم می‌زند که بارها مخاطبِ سریالی به نام «پس از باران» بوده است.استقبال از «گیلدخت» و احتمالاً رقابتش با برخی از کارهای تاریخی نمایش‌خانگی، تداعی‌کننده این نکته است که اگر تلویزیون سریالِ با کیفیت و روایتِ درست روی آنتن ببرد، می‌تواند مخاطبِ از دست رفته به تلویزیون برگرداند. از طرفی در بازارِ رقابتی هم از سهمِ بسزایی برخوردار شود.