دولت‌ها مقصر اصلی هستند؟!
دولت‌ها مقصر اصلی هستند؟!
یکی از موضوعاتی که چند سال است در جلسات مهم دولتی و مذاکرات صحن علنی مجلس مطرح و درخصوص آن هشدار داده می‌شود موضوع کاهش جمعیت است و این‌که کشور به سمت پیری جمعیت می‌رود.

این هشدار البته درست است و کسی منکر این حقیقت نیست که پیری جمعیت برای هر کشوری یک تهدید امنیت ملی است و آمار موالید در سراسر کشور تأیید می‌کند به‌جز در سه چهار استان، رشد جمعیت منفی است و دولت لازم است اقدامی متناسب به عمل آورد.
دولت و مجلس نیز طی چند سال اخیر تلاش کردند اقداماتی در این زمینه داشته باشند که عموماً جنبه دستوری و ابلاغ از بالا داشته است و در کف جامعه، موفق نشد مردم را با خود همراه کند، به بیان روشن، هنوز قاطبه شهروندان در این موضوع که برای کاهش تهدید جمعیت لازم است با دولت همراه باشند، متقاعد نشدند و گویا دولت نیز خجالت می‌کشد از مردم بپرسد دردشان چیست.
اگر دولت‌مردان که در کارگروه‌های مختلف با موضوع جوان‌سازی جمعیت می‌نشینند بر ازدواج جوانان، فرزندآوری و مقابله با تک‌فرزندی به‌عنوان یک گرایش فرهنگی غرب‌ساخته تأکید دارند، یک‌بار با نمایندگانی از مردم سخن می‌گفتند، شاید بهتر متوجه موضوع می‌شدند.
حقیقت این است که کاهش جمعیت از اوایل دولت مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آغاز شد و ریشه اصلی تمایل جامعه به کاهش فرزندآوری، نه تبلیغات دولت‌مردان که اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی بود.
سیاست تعدیل اقتصادی به تعبیر خودمانی و ساده، همان جراحی اقتصادی بود که در دولت مرحوم رییسی رخ داد و دیدیم چه اندازه تبعات داشت و امروز هم دولت پزشکیان قصد دارد آن را تکرار کند هرچند همه از تبعات اجتماعی آن هراس دارند.
آزادسازی قیمت‌ها بر روی اقشار مختلف مردم فشار می‌آورد و این فشار تنها به حوزه اقتصادی و مالی محدود نمی‌ماند و خانواده‌ها و فرزندان از نظر روحی نیز تحت فشار قرار می‌گیرند و روابط زوجین و حتی مناسبات فرزندان با والدین، تحت تأثیرات منفی قرار می‌گیرد و در نتیجه تنش در کانون گرم خانواده بالا می‌گیرد و در چنین شرایطی، جوانان تمایلی برای ازدواج در خود نمی‌بینند، زوج‌ها انگیزه‌ای برای فرزندآوری ندارند چون آینده را سیاه و مبهم می‌بینند و در نهایت نرخ طلاق افزایش می‌یابد.
البته باید به این فقره، گرایش‌های سبک زندگی در دوران جدید را هم اضافه کرد که تمایل به آسایش دارد و لزوماً هم غربی و منفی نیست و باور ما این است که حتی با کار فرهنگی هم این گرایش به ماقبل دهه ۷۰ برنمی‌گردد. نمی‌توان در دوران مدرن زیست اما مانند دوران استیلای سنت اندیشید و زندگی خود را برابر مناسبات دوران سنتی تنظیم کرد.
امروز کشور از منظر اقتصادی و مردم از منظر معیشت، در بدترین و سیاه‌ترین دوران خود طی چهار دهه اخیر قرار دارند و کاملاً بدیهی است اگر می‌بینیم سن ازدواج به بالای سی سال نزدیک شده و عموم خانواده‌ها دوفرزند و بعضاً تک‌فرزند هستند. تصمیم مردم نتیجه همین شرایط اقتصادی است که دولت عامل و مقصر آن است، شرایطی که بخش‌های بسیاری از مردم برای یک زندگی معمولی نیز ناچار هستند در دو نوبت کار کنند، شرایطی که برابر آمار، امید به خانه‌دار شدن به ۷۰ سال رسیده است.
روز گذشته «مرکز رصد جمعیت کشور» وابسته به سازمان ثبت‌احوال ایران آمار‌هایی در رابطه با ازدواج و طلاق در کشور منتشر کرد و که در بخشی از آن، برابر عدد و رقم آمد طی یک دهه اخیر یعنی از سال ۹۱ تا سال ۱۴۰۱ نرخ ازدواج در کشور به نصف تقلیل پیدا کرد.
بنا بر داده‌های مرکز آمار در سال ۹۰، تعداد ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ ازدواج ثبت شده است اما امروز در درگاه آمار‌های انسانی سایت ثبت احوال، ۴۸۱ هزار تعداد ازدواج ثبت شده است. این نشان می‌دهد که در دهه گذشته آمار ازدواج‌ها نزدیک به نصف شده است. همچنین در سال ۱۴۰۲ به ازای هر ۱۰ ازدواج، بیش از ۴ طلاق ثبت شده. این نرخ بالاترین نسبت طلاق به ازدواج، از زمان ثبت آمار رسمی در ایران است. بررسی این آمار با واقعیت‌های اقتصادی جامعه، کار دشواری نیست و نیاز به این‌که شما کارشناس باتجربه باشید ندارد، به‌موازات این‌که وضعیت اقتصادی پیچیده و سفره مردم کوچک شد، میل به ازدواج و فرزندآوری در جامعه کاهش یپدا کرد و طلاق و تنش افزایش یافت.
بنابراین دولت سهمی نمایان در ایجاد این تهدید دارد و نباید شانه خود را از بار مسئولیت خالی کند. منظور ما از دولت، کابینه هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی یا رییسی و پزشکیان نیست. بررسی آمارها نشان می‌دهد تقریباً همه دولت‌ها ناکامی‌های اقتصادی داشتند هرچند سهم برخی دولت‌ها چون دولت اصلاحات در این ناکامی‌ها، کمتر و سهم برخی دولت‌ها چون دولت روحانی و رییسی بیشتر بوده است، حرف ما این است که اگر در جامعه شاهد کاهش ازدواج، رشد طلاق و همچنین کاهش فرزندآوری و در نتیجه رشد منفی جمعیت هستیم، مردم یا فرهنگ غرب مقصر نیستند، بلکه مصائب اقتصادی که مسئولیت آن بر عهده دولت‌هاست، اکثریت مردم را به این سمت و سو شوق داده است و روشن است که تا آن مصائب اصلاح نشوند، تمنای ازدواج از جوانان و فرزندآوری از زوج‌ها، تمنایی بی‌حاصل است.