۱ اعتراف میکنم از همان بچگی دلم میخواست عروسی کنم و مهمترین انگیزهام برای این اتفاق، این بود که «رجب طیب اردوغان» در مراسم عروسی من شرکت کند! البته آن موقع اصلا کسی اردوغان را نمیشناخت و معلوم هم نبود که وی بعدها رییس جمهور ترکیه بشود اما من از همان موقع میدانستم که ایشان، […]
۱
اعتراف میکنم از همان بچگی دلم میخواست عروسی کنم و مهمترین انگیزهام برای این اتفاق، این بود که «رجب طیب اردوغان» در مراسم عروسی من شرکت کند! البته آن موقع اصلا کسی اردوغان را نمیشناخت و معلوم هم نبود که وی بعدها رییس جمهور ترکیه بشود اما من از همان موقع میدانستم که ایشان، روزی فرد مهمی خواهد شد!
به همین دلیل این روزها که فهمیدم این «اوزیل» بیمعرفت پیشدستی کرده و رجب را به مراسم عروسیش دعوت کرده، خیلی افسرده شدهام و ترجیح میدهم که یا کلا هرگز ازدواج نکنم یا «علی کفاشیان» را به مراسمم دعوت کنم و اینها! در ضمن، اینکه یک نفر چطور میتواند در مراسم عروسی پدرش حاضر بوده باشد، خیلی هم سوال سختی نیست و جوابش راحت است!
۲
الآن است که شعار «مرگ بر کیروش» یا «کیروش یادت باشه، ویلموتس سرورته!» یا حتی «بر پدر و مادر کسی لعنت اگر درصدی فکر کند که عاقامون ویلموتس، جنتلمن نیست!» در سرتاسر ایران بزرگ و ورزشگاههای مدرنش، سر داده شود!
این سوریه بیچاره که حتی در بهترین شرایط تیم ملی ما و بدترین شرایط خودش هم با این اختلاف گل به ما نباخته بود، چند روز پیش جوری کار کرد که «مارک ویلموتس» بعد از بازی جوگیر شد و پیشبینی کرد که تیم ملی ایران در جامجهانی بعدی، بعد از تراکتورسازی تبریز و برزیل، دوم خواهد شد!
از آن طرف، کیروش هم که بعد از این بازی در اردوی تیم ملی کلمبیا، صحنههای گل بازی را از سایت «ورزش۳» دید، به «مهدی طارمی» زنگ زد و گفت: داداش، میمردی یکی از این گلها رو جلوی اسپانیا یا ژاپن میزدی؟! بعدشم این قیچی برگردون سختتر بود یا اون تک به تک دقیقه ۹۰ جلوی پرتغال؟!». از پاسخی که طارمی به این سوال کیروش داد، البته که خبری در دست نیست!
۳
«علی عطشانی»؛ کارگردان شهیر و صاحب سبک سینمای ایران(!) اگر با همین فرمان جلو برود، چند وقت دیگر باید برای «تارانتینو» و «اسکورسیزی» و «نولان» و حتی مرحوم «کوروساوا» کلاس آموزشی با سرفصل «چگونه مدام فیلم مزخرف بسازیم اما مدام هم به ما بودجه و امکان برای ساختن فیلم مزخرف جدید بدهند» برگزار کند! نامبرده که اگر میرفت جلوبندیساز میشد یا کارخانه تولید خمیردندان بدون کف تاسیس میکرد یا حتی «علی اکبر استاداسدی» میشد، حتما موفقتر از اینی که هست نمیشد(!) جدیدا در ادامه روند صعودی خود قرار است فیلمی را با موضوع «ناصر محمدخانی» و «شهلا جاهد» بسازد. موضوعی که وقتی «هومن سیدی» خواست آن را بسازد مجبور شد فوتبالیست را به خواننده تغییر بدهد ولی برای استاد عطشانی اشکالی ندارد! فقط حیف که انگار قرار نیست «محمدرضا گلزار» در فیلم جدید استاد، حضور سه دقیقهای داشته باشد!
۴
دکتر «محمد جواد ظریف» هم برای اینکه این مطلب به شایستگی به پایان برسد، اخیرا فرمودند که «نباید دچار خود سانسوری در فکر کردن شویم»!
بعد از فرمایش این سخن گهربار، خودم شاهد بودم که عدهای شبیه سریال «فلش فوروارد» در جا دچار اغما شدند و البته دو دقیقه بعدش به هوش آمدند و جز چند نفری که مرده بودند، بقیه خیلی عادی به زندگی نکبتیشان ادامه دادند!
یک نفر هم در کمیسیون فرهنگی مجلس که انگار بعد از سه سال تازه یادش آمده بود که کمیسیون فرهنگی، خیلی جای مهمی میباشد، گفت که شدیدا با این جمله آقای وزیر امور خارجه مخالف است، چراکه سانسور، نه تنها لازم است بلکه واجب نیز هست! یک نفر دیگر هم که همزمان بیست و چندتا مسوولیت دارد، گفت که از این به بعد به جای واژه منحوس «سانسور» بگوییم؛ درازآویز زینتیای که دلش میخواهد گاهی باشد و گاهی نباشد! یک نفر هم بعد از شنیدن این حرف آقای وزیر گفت «احسنت» و چند لحظه بعد دیگر خبری از او در دست نبود!
این مورد را نوشتم تا یادآوری کنم، بیان برخی حرفها و جملات مهم، چقدر میتواند در صنوف و اقشار مختلف، تاثیرات مختلفی بر جای بگذارد!