شاعر شعر کوچه
شاعر شعر کوچه

      «من اینجا ریشه در خاکم من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم من اینجا روزی آخر از دل […]

 

 

 

«من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت»
فریدون مشیری روزنامه نگار و شاعر سرشناس ایرانی است که با اشعارش جایگاه ویژه‌ای در قلب مخاطبان فارسی زبان دارد. با اینکه شهرت فریدون مشیری در شعر نو است اما وی با شعر قدیم فارسی آشنا بود و آثار شاعرانی مانند سعدی و حافظ و همین‌طور شاهنامه‌ی فردوسی را به خوبی می‌شناخت.
فریدون مشیری در تاریخ سی‌ام شهریور ماه ۱۳۰۵ در شهر تهران و خیابان ایران به دنیا آمد. از آن جایی که جد پدری فریدون، به خاطر یک مأموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود، پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در شهر همدان به دنیا آمد اما در دوران جوانی به تهران آمد و در سال ۱۲۹۸ بود که در وزارت پست مشغول به کار شد. مادرش نیز اعظم السلطنه نام داشت ولی به او لقب خورشید را داده بودند. مادر فریدون بسیار به شعر و ادبیات علاقه داشته و حتی گاهی شعر می‌سروده است.
فریدون کلاس اول و دوم ابتدایی خود را در شهر تهران سپری کرد، سپس به دلیل مأموریت اداری پدرش به مشهد رفتند و پس از گذشت چند سال مجدد به تهران بازگشتند. وی سه سال دبیرستان را ابتدا در مدرسه دارالفنون گذراند و پس از آن به دبیرستان ادیب رفت. مشیری هم‌زمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد. در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی در گذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت. وی سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست و تلگراف مشغول تحصیل شد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت.
او بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر باعث شد سرانجام تحصیل را رها کند و کار در مطبوعات را ادامه دهد. مشیری از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت، او در همان سال‌ها با مجله سخن به سردبیری پرویز ناتل خانلری همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۰ به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.
مشیری از دوران خردسالی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سال‌های اول دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. آشنایی با قالب‌های شعر نو، او را از ادامه‌ی شیوه‌ی کهن بازداشت، اما راهی میانه را برگزید. فریدون مشیری در ۱۳۳۴ نخستین دفتر شعرش را با نام تشنه طوفان و با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی منتشر کرد که نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود.
او در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان گناه دریا منتشر کرد که بازتاب زیادی در میان مردم داشت. اما این ایام دیری نپایید. عبدالحمید آیتی نویسنده و نظریه‌پرداز، انتقاد تندی از اشعار و سبک فریدون مشیری کرد که شاعر را دل آزرده ساخت و موجب شد وی تا پنج سال هیچ اثری چاپ نکند. فریدون مشیری پس از پنج سال و در سال ۱۳۴۰ سومین دفتر شعرش را تحت عنوان ابر منتشر کرد. مشیری که توجه خاصی به موسیقی ایرانی هم داشت از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت در شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت.
فریدون مشیری در سال‌های بعد از انقلاب و به دلیل بازنشستگی و فراغت از مشاغل اداری و دولتی بیشتر به شعر و ادبیات پرداخت. در ده سال آخر عمرش آن قدر پر کار شده بود که از مجموع دوازده دفتر چاپ شده از وی شش دفتر مربوط به ده سال آخر عمرش است.
معروف‌ترین اثر فریدون مشیری شعر کوچه نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد. این شعر از زیباترین و عاشقانه‌ترین شعرهای نو زبان فارسی است. شعر کوچه فریدون در در سال ۱۳۴۰ شهرت زیادی پیدا کرد باعث شد عنوان دفتر شعر ابر به ابر و کوچه تغییر پیدا کند. مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان‌ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.