مجید عابدینی راد / رضا مسافرخونه ای؟ بیداری؟ من که تا حالا روی خط سی بی اس و سی ان ان و تلویزیون های دیگه بودم و هنوز نتیجه ی دیگه ای رو بیرون ندادن! به خودم می گم شاید هم می خوان صبر کنن تا آب ها از آسیاب طرفدارهای هیستریک ترامپ […]
مجید عابدینی راد /
رضا مسافرخونه ای؟ بیداری؟ من که تا حالا روی خط سی بی اس و سی ان ان و تلویزیون های دیگه بودم و هنوز نتیجه ی دیگه ای رو بیرون ندادن!
به خودم می گم شاید هم می خوان صبر کنن تا آب ها از آسیاب طرفدارهای هیستریک ترامپ بریزه و شلوغی بیشتری پیش نیاد! آخه نود درصد رای های پستی مال هوادارهای دمکرات هاست! من فکر کنم اختلافشون با شمارش کل آراء پستی خیلی زیاد بشه!
زمان زیادی نگذشت که رضا نوشت: چه عالی که از خودت بهم خبر دادی! بیشتر وقتها این منم که به یاد ارتباط باهات می افتم!
وضع من با اون موقع ها که زیاد این جا می اومدی خیلی فرقی نکرده. چون خونه ام نزدیک مسافرخونه ی حاجیه تا یکی از بچه ها سر کار نمی آد، وقت و بی وقت، کسی رو می فرسته دنبال من! خلاصه این طوریه که اومدم توی پذیرش هتل و تا صبح ساعت ۸ اینجام! یادته یه وقت ها صبحونه رو می اومدی پیش من توی لابی هتل و ترامپ همیشه نقل مجلس مون بود!
نوشتم: می دونی رضا این روزها یه حالت عجیبی پیدا کرده ام؛ از یه طرف خیلی خوشحالم که از دست اذیت های ترامپ تا چند روز دیگه خلاص خواهیم شد ولی از اون طرف، هر لحظه که می گذره بیشتر به جای خالی ای که نبودش می تونه توی فضای فکری ام پیش بیآره دارم فکر می کنم! بالاخره چهار ساله که به حضورش در رسانه ها و مطبوعات و توی خواب و بیداری عادت کرده بودیم!
رضا نوشت: نه بابا من عین خیالم نیست! توی دنیا هیچی بهتر از یه خواب آسوده داشتن وجود نداره! فقط به احتمال کمی بهتر شدن اوضاع فکر کن! هر چی باشه با بایدن و معاون خیلی خانم و خوش فکرش شاید بهتر بشه مسولین می تونن کنار اومد. گره باز کن اصلی همین خانم هَریس معاونشه!
نوشتم: من می دونم که باید از راهی یه گره ی گنده ی جایگزین پیدا کنم! شاید هم موقعیتی ست که با کله دوباره برم توی آثار نظامی! هنوز توی شعر هاش گره های پیچیده و حل نشده زیاد وجود داره!
رضا نوشت: آره عابد من هم فکر می کنم بهتره حالا که دفتر ترامپ بسته شد، تو هم برگردی سر کار اصلی خودت! اون موقع ها یادته که می گفتی تا خیالت از خطر ترامپ برای مملکت راحت نشه نمی تونی به کارهات اونطور که باید برسی!
نوشتم: واقعاً چه روزهای خوبی رو توی مسافرخونه شما داشتم! یادته که اون اطاق طبقه پنجم که شیشه خورش زیاد بود رو همیشه برا من نگه می داشتی! آره اونطور کار شب تا صبح و صبح تا غروب به صورت لازمه تا بشه این کوه بزرگ رو جابه جا کرد!
رضا نوشت: راستی از فکر آمریکا رفتن بیا بیرون. هیچ جا بهتر از مملکت خود آدم نمی شه! اصلاً آپارتمان پاریس رو اجاره بده و به کل پایگاه زندگی ت رو بیار ایرون!
نوشتم: حالا نمی دونم موقع خوبی باشه! این قضیه ی کرونا باید یک کم مجال تکون خوردن رو بهم بده!
رضا نوشت: می گم راستی تو هم شنیدی که ترامپ قصد مقاومت و سنگر بستن در کاخ سفید رو داره! انگاری می خواد بزنه به سیم آخر! تو هنوز هم فکر می کنی که بالاخره کوتاه بیآد؟ من که می گم وقتی رسماً هم اعلان کنن که بایدن برنده شده، این بابا زیر بار ِ بار و بندیلش رو بستن نره! می ترسم کار رو بجای خیلی باریک برسونه! تو نظرت چیه؟
نوشتم: انگاری که ترامپ دنبال پیچیده تر کردن اوضاع باشه! می دونی دست خودش هم نیست! دیونگی خب همینه دیگه! اینجا رو انگار حق با تو بود. قبول شکست براش حالتی ناممکن رو داره! من فکر می کنم رای های الکترال بایدن خیلی بیش از دویست و هفتاد تا بشه؛ شاید از سیصد تا هم بگذره! به نظرم خیلی برای خودش و خانواده ش این آبرو ریزی گرون تموم خواهد شد! باید توی روزهای آینده دید که چی پیش خواهد اومد!
اما قانوناً می تونه گویا تا ۲۰ ژانویه توی کاخ سفید بمونه! کش پیدا کردن این قضیه برا ایرون خیلی خوب نیست! امیدوارم دور و بری هاش راضی ش کنن که با باخت بزرگش کنار بیاد!
رضا نوشت: خلاصه پیش بینی هات خیلی همه شون درست از آب در اومدن! راست می گی برا ترامپ الان دیگه وقت کارتن بستن و پی کارش رفتنه ولی برا ما و دنیا اما وقت جشن گرفتنه! فعلاً سحر شده، دیگه برو آسوده بخواب...!
پاریس ۶ نوامبر ۲۰۲۰