گروه سیاسی نتایج اولیه که از داوطلبان تأییدصلاحیت شده سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اعلام شد به اندازهای عجیب بود که این تصور را ایجاد کرد که برخی، از پشت به «مشارکت حداکثری» خنجر زدند و گویا دوست ندارند در روز جمعه ۲۸ خرداد انتخاباتی پرشور برگزار شود همانگونه که پیشتر سخنگوی شورای نگهبان نیز آن […]
گروه سیاسی
نتایج اولیه که از داوطلبان تأییدصلاحیت شده سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اعلام شد به اندازهای عجیب بود که این تصور را ایجاد کرد که برخی، از پشت به «مشارکت حداکثری» خنجر زدند و گویا دوست ندارند در روز جمعه ۲۸ خرداد انتخاباتی پرشور برگزار شود همانگونه که پیشتر سخنگوی شورای نگهبان نیز آن را نافی مشروعیت سیاسی ندانست در حالیکه تحقق بالاترین میزان مشارکت مردم، همواره دغدغه امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری مُدَّ ظِلُّهُ العالی بوده است.
افکار عمومی باور دارد لیست هفت نفره اولیه این کد را به جامعه داد که رأی مردم چندان تعیین کننده نیست و برخی میخواهند یک فرد خاص را به ریاستجمهوری برسانند و نمایندگان طیفهای قابل توجهی از جامعه در میان تأیید صلاحیتشدگان نیستند و همین موجب بهت و سکوت در برخی محافل سیاسی شد.
شاید کسانی که بر فرایند انتخابات نظارت میکنند بر این باور باشند که از میان لیست اولیه، «محسن مهرعلیزاده» نماینده جریان اصلاحطلبی و «عبدالناصر همتی» نیز نامزد طیف عملگرا و پراگماتیست است و ۴ نامزد دیگر، لایههای مختلف جریان اصولگرایی را نمایندگی میکنند بنابراین همه گرایشهای سیاسی، نامزد خود را دارند این در حالی است که از هماکنون پیداست این دو تن «همتی و مهرعلیزاده» کمتر از ۳۰۰ هزار رأی خواهند داشت، آرایی که بیشتر جنبه قومی، خویشاوندی دارد نه طیفی و سیاسی.
«محسن رضایی میرقائد» هم بهرغم نامنویسی در چند انتخابات ریاستجمهوری و مجلس و ناکامی به نظر میآید دلش هوای یک شکست دیگر کرده و در ۲۸ خرداد شکست دیگری را نیز تجربه خواهد کرد. در ضعف بینش و نگرش سیاسی آقا محسنِ دوران دفاع مقدس، همین بس که به رغم چهار دهه حضور در سپهر سیاست ایران امروز و ارتباط نزدیک با بسیاری از رجال و رهبران سیاسی داخل و مشی منفعلانه، هنوز هیچ جریانی را نمایندگی نمیکند ضمن اینکه به باور ما در روز ۲۸ خرداد، حمایت عمومی از وی و مجموع آرایش از دو انتخابات ریاستجمهوری که شرکت کرد نیز به مراتب کمتر خواهد بود.
چهار نامزد دیگر «سعید جلیلی»، «علیرضا زاکانی» و «حسین قاضی زاده هاشمی» و «آیت الله سید ابراهیم رییسی» هم که در حقیقت، نامزدهای جریان اصلی اصولگرا و اتفاقاً با هم کاملاً هماهنگ هستند به شکلی که به مزاح گفته میشود سه فرد نخست خود نیز به آیت الله رییسی رأی خواهند داد یا در روزهای آخر به نفع وی انصراف خواهند داد و قطعاً در تشکیل و حمایت از دولت آیت الله رییسی نقش مهم و محوری خواهند داشت.
کارشناسان بین تعدد نامزدها و تکثر آن تفاوت قائلند و بر این باور هستند که ممکن است در یک انتخابات با وجود دو کاندیدا که دو جریان سیاسی بزرگ کشور را نمایندگی کنند، تکثر وجود داشته باشد اما در انتخابات ۲۸ خرداد با ۷ کاندیدا، تکثر دیده نمیشود و بسیاری از جریانات نامدار سیاسی نماینده خود را ندارند و این موضوع انگیزه مردم را برای مشارکت، کم میکند.
حضور اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی برای این انتخابات ضرورت داشت، جهانگیری به این امید که در مناظرات تلویزیونی پاسخگوی انبوه سوالاتی باشد که در این ۸ سالی که معاون اول بود، از پاسخ به آنها طفره رفته بود و در روز نامنویسی هم قصد داشت احساسات عمومی را به نفع خود برانگیزاند و متوسل به اشک و آه شد به این امید که افکار عمومی که به شدت از رییسدولت تدبیر و امید و معاون اولش شاکی است، کارهای ویرانکننده دولت را از یاد ببرد.
عدم احراز صلاحیت علی لاریجانی یک اشتباه استراتژیک است به این دلیل که وی میتوانست نماینده جریان تحولخواه و طبقه متوسط فکری باشد همانگونه که در چند روز اخیر و پس از نامنویسی با اظهارات خود در شبکههای اجتماعی، فضا را گرم کرد و موفق به جلب نظر بسیاری شد تا جاییکه از وی به عنوان کاندیدای احتمالی اصلاحطلبان یاد کرده بودند.
راستگرایان میانه –دلدادگان به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی- و جریان اصلاحات هنوز هم پشتوانه اجتماعی خوبی دارند و علی لاریجانی که دههها در مدیریت کشور حضور داشت، اهل تعامل، وحدتساز و اجماعپرداز بود و غالباً از حاشیه پرهیز میکرد این ظرفیت را داشت که نامزد نهایی جریان اصلاحطلب و راستگرایان میانه شود و رد صلاحیت وی با آن سابقه و تجربه ارزنده هیچ توجیهی ندارد.
در مجموع باید گفت بجز آیت الله رییسی و سعید جلیلی که افرادی در حد و اندازه ریاستجمهوری هستند و توان جلب آرای طیفهایی از جریان اصولگرایی را دارند، ۲ نفر دیگر – زاکانی، قاضیزاده هاشمی- از چنین توانی بیبهرهاند و همه این ۴ تن غالباً نیز خاستگاهی
مشترک در جبهه اصولگرایی دارند و این موضوع از هماکنون موجب مبهم و مهآلود شدن فضای انتخابات سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شده است و قطعاً مشارک را به پایینترین حد خود خواهد رساند.
توصیه ما به رجال تأثیزگذار این است که دایره را باز کنند و افراد بیشتری را به این رقابت راه دهند و انگیزه و شوق ملت به شرکت فعالانه در سرنوشت خود را در نطفه خفه نکنند بهویژه اینکه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، نخستین انتخابات ملی در چله دوم انقلاب است و باید با مشارکت آحاد وسیع مردم برگزار شود و بهانه از دشمنان و بدخواهان داخلی و خارجی گرفته شود.
تأیید این هفت نفر همچنین میتواند زبان طعنه مخالفان را نسبت به آیت الله سید ابراهیم رییسی دراز کند چون بیتردید بدخواهان بر این نکته انگشت میگذارند که در صورت وجود رقبای راستینِ سیاسی و سیاسیون بلندقامت چون علی لاریجانی، آیت الله رییسی در دوره سیزدهم نیز مانند دوره دوازدهم، متحمل شکست میشد.
جز سید ابراهیم رییسی رزومه سایر داوطلبان هم بسیار سبک است و هم نقطه عطفی ندارد که بخواهیم در تحلیل خود به آن بپردازیم و بر این اساس افکار عمومی بر این باور است که برخی میخواهند رییس قوه قضاییه بدون هیچ چالشی، به ریاست قوه مجریه برود و این برخلاف روح حاکم بر مردمسالاری دینی ایران اسلامی است.
تأیید این هفت معنایی جز پرهیز از تحقق مشارکت حداکثری ندارد و با وجود این رجال همراه و همسو و درجه دو، مناظره انتخاباتی هم نمیتواند تنور انتخابات را گرم کند و اگر تغییری در این لیست صورت نگیرد جمعه ۲۸ خرداد هم روزی مانند دیگر جمعهها خواهد بود و شاهد رفت و آمد مردم مشتاق به سمت حوزههای أخذ رأی نخواهیم بود.