نازار شیرین ناز شیرین…
نازار شیرین ناز شیرین…

    هومن حکیمی / مدت‌هاست که با صداوسیما قهر کرده‌ام و جز سریال «پایتخت» و چند پخش زنده و مستقیم فوتبال و گهگاهی سرک کشیدن به اخبار، سراغی از آن نمی‌گیرم. صداوسیما؛ نه فقط به خاطر کیفیت تولیدات سال‌های اخیرش بلکه به دلیل رویکرد متفاوتش که ذره ذره از مردمی بودن در معنای حقیقی […]

 

 

هومن حکیمی /

مدت‌هاست که با صداوسیما قهر کرده‌ام و جز سریال «پایتخت» و چند پخش زنده و مستقیم فوتبال و گهگاهی سرک کشیدن به اخبار، سراغی از آن نمی‌گیرم. صداوسیما؛ نه فقط به خاطر کیفیت تولیدات سال‌های اخیرش بلکه به دلیل رویکرد متفاوتش که ذره ذره از مردمی بودن در معنای حقیقی فاصله گرفته، دیگر میل و رغبتی در من و امثال برنمی‌انگیزد اما… .

فصل اول سریال «نون خ»، کشف جذاب من در زمانی بود که دیگر انتظاری از صداوسیما نداشتم. خیلی تصادفی قسمت چهارم فصل اولش را دیدم و جذبش شدم و وقتی به پایان رسید، خدا خدا می‌کردم، هنوز اینقدر درایتی در بدنه صداوسیمای ما باقی مانده باشد که این سریال را ادامه دهد که خوشبختانه دعاهای من این بار مستجاب شد!
فصل دوم، بسیار بهتر از اولی، ساخته و پخش شد. سریالی که کاملا به قصه و قصه‌گویی و به فیلمنامه مشخص و شخصیت‌پردازی و مهم‌تر از همه، به استفاده درست از فرهنگ فولکلور و لوکیشن جغرافیایی، معتقد و پایبند بوده است.
در «نون خ» ما تعداد زیادی شخصیت اصلی و نیمه اصلی و فرعی می‌بینیم که همه آنها به اندازه پرداخت شده‌اند. هر کدام سهمی در پیشبرد روایت دارند و جذابیت‌هایی دارند که منحصربه‌فردند. بنابراین «نورالدین» همان‌قدر جذاب و شیرین و مهم است که «کیوان»، که «سلمان»، که داماد شیرین عقل نورالدین، که دخترانش و بقیه. همه آدم‌ها در قصه، درست طراحی و تعریف شده‌اند و این، برای هر قصه‌ای در مدیوم تصویر، یک برگ برنده بزرگ است.
در این سریال، از ظرفیت زبان و گویش هم به خوبی استفاده شده است و تلفیق طنز و تراژدی با استفاده از این مقوله، درست از کار درآمده و به هجو نمی‌رسد؛ نکته‌ای مهم که غفلت از آن، مدت‌هاست که به تولیدات سیما و حتی سینمای ما آسیب وارد کرده است.
ما در «نون خ» با ادعاهای عجیب و غریبی طرف نیستیم. قرار نیست با تماشایش در معنی غوطه‌ور بشویم (آن‌گونه که برخی از روایت و تصویر وسینما انتظار دارند). قرار نیست با دیالوگ‌های پرطمطراق که در زندگی روزمره‌مان با آنها روبه‌رو نمی‌شویم، دچار تحول بشویم. قرار نیست در این سریال کسی با زور یا تکیه بر شوخی‌های اینستاگرامی، ما را بخنداند یا بگریاند. در «نون خ» همه چیز به ساده‌ترین شکل ممکن که البته برگرفته از سختی‌های فراوان در مرحله نگارش و پیش‌تولید است، به ما ارائه می‌شود. اگر نقدی بر سیاست و سیاسیون ما می‌شود، طنز تلخی دارد که ناشی از زیست مردمی این گروه دوست‌داشتنی‌ست که بر دل می‌نشیند. اگر با آدم‌ها (بیرونی و درونی) شوخی می‌شود، ناشی از درست دیدن شرایط امروز جامعه و مردمانش، توسط نویسنده و کارگردان و دیگر عوامل سریال است. بنابراین خیلی زود توانسته جایش را در دل مخاطب باز کند و تماشاگر را تشنه ادامه یافتنش بکند.
«نون خ» در کنار سرگرم کردن مخاطب و خنداندنش، هرگز فراموش نمی‌کند که چه وظیفه خطیر دیگری را قرار است به دوش بکشد، پس لحظه‌ای مشکلات و صبوری و زجر آدم‌های شریفش در خطه سربلند کردستان و مناطق همجوارش را فراموش نمی‌کند و به ما و به آنهایی که مسوولیت دارند، تلنگر می‌زند و یادآوری می‌کند، که آنجا چرا هنوز محروم است.
من در دو مقطع با کردهای شریف سروکار داشته‌ام و مهمانشان بوده‌ام. آنها یک بکر بودن خالصانه و ذاتی دارند که در نگاه اول ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد ولی بسیار عمیق است. یک‌جور مهربانی و خلوص همراه با رنج دارند که در نگاهشان و در رفتارشان هویداست. مردم و خطه‌ای که سرشار از ظرفیت و استعداد اما به همان اندازه، لبریز از محرومیت و مورد ظلم و سوء‌استفاده قرار گرفتن‌اند. برای همین هم هست که حتی در طنزشان و در موسیقی کم‌نظیرشان، ردپای رنج و غم و محرومیت، همچنان به چشم می‌خورد و به گوش می‌رسد و «نون خ» با هنرمندی تمام توانسته در پس این ظاهر سرگرم‌کننده و گاه مفرح، تمام این غم و رنج و محرومیت را به تصویر بکشد و خون از دماغ کسی همپایین نیاید!
و این یعنی، صداوسیما اگر هنوز درایت داشته باشد و اجازه ندهد که امثال «فروغی»‌ها، بدون تجربه و تخصص و درک، یکه‌تازی کنند، با امثال «نون خ» و «پایتخت» (البته پایتخت منهای فصل ششمش) می‌تواند دوباره دوران «گرگ‌ها» و «پدر سالار» و «پس از باران» و «زیر تیغ» و چندین نمونه دیگر را زنده کند… .
موسیقی زیبا و محزون با صدایی زخمی در پایان ناخواسته فصل دوم «نون خ» فریاد می‌زند؛ «شیرین جان…»، پژواک صدایش در کوه‌ها و دشت‌های اقلیم زیبای کردستان، در بیستون و زاگرس و قصرشیرین و… می‌پیچد و برمی‌گردد، برمی‌گردد و می‌رود، می‌پیچد و می‌رقصد و… . «نون خ»، سریالی‌ست که حتی کرونا هم نمی‌تواند شکستش بدهد؛ حتی با اینکه پایان‌بندی‌اش را تحت‌تاثیر قرار داده است.