/هومن حکیمی فوتبال هیچ کشوری مثل ایتالیا نیست. نه تیم ملی و نه تیمهای باشگاهی. ایتالیا، ایتالیاست. حتی وقتی میبازد و از جامجهانی حذف میشود. برای دوست داشتن فوتبال ایتالیا باید اهل نوستالژی و البته صبور باشی. ایتالیا مثل آن آلمان لعنتی نیست که که همیشه پایش در یک جام در میان است؛ فرقی هم […]
/هومن حکیمی
فوتبال هیچ کشوری مثل ایتالیا نیست. نه تیم ملی و نه تیمهای باشگاهی. ایتالیا، ایتالیاست. حتی وقتی میبازد و از جامجهانی حذف میشود. برای دوست داشتن فوتبال ایتالیا باید اهل نوستالژی و البته صبور باشی. ایتالیا مثل آن آلمان لعنتی نیست که که همیشه پایش در یک جام در میان است؛ فرقی هم نمیکند که جامجهانی باشد یا جام گل کوچک محلات بورکینافاسو! آلمانها همیشه با هر تاکتیک و توانایی و شانسی که هست میآیند بالا! ایتالیا مثل برزیل هم نیست که بالاخره برزیل است یا آرژانتین و … . ایتالیا تیکیتاکا هم بلد نیست که مثل اسپانیا گاهی وحشتناک بشود. اما هیچجا هم مثل ایتالیا بلد نیست هنرمندانه و جذاب دفاع کند و تک گلهای جذاب و سرنوشتساز بزند. هیچ تیمی مثل ایتالیا پیدا نمیشود که در اوج ناامیدی حال تمام مدعیان را بگیرد و دمار از روزگارشان در بیاورد و هیچ تیمی مثل آنها نیست که وقتی میبازند و حذف میشوند، بشود دوستشان داشت. ایتالیا الان سالهاست که از بازیکنان نابی که داشت خالی شده است. ۱۹۸۲ و دینو زوف و مارکو تاردلی و شیرهآ و جنتیله…، ۱۹۹۰ و دونادونی و اسکیلاچی و برگومی …، ۱۹۹۴ رویایی و پائولو مالدینی و باجو و کاستاکورتا و ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ با گتوزو و پیرلو و نستا و کاناوارو و بوفون و توتی و دلپیرو و یک دوجین بازیکنی که کل دنیا آرزویشان را داشتند. این اراذلِ باآبرو، بعد از رسوایی کالچوپولی؛ وقتی که هیچکس حسابشان نمیکرد برلین را فتح کردند یا در یورو ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ با فوتبالی که خاص خودشان بود در قالب یک مدعی ظاهر شدند. برای عاشق و هوادار ایتالیا بودن، باید اهل ورق زدن تاریخ هم باشی. باید بلد باشی همیشه حسرت گذشته ایتالیا را بخوری اما در عین حال منتظر سورپرایز از مدل ایتالیایی هم باشی که یکهو سر بر میآورد و کل دنیا را به ستایش وا میدارد. ایتالیا اما وجه مهم و منحصربهفرد دیگری هم دارد؛ تراژدی و درام. کافیست به نحوه حذفشان از جامجهانی ۲۰۱۸ یا حذف دراماتیک چند وقت پیش «بانوی پیر» در مادرید با پنالتی دقیقه ۹۳ و اخراج جیجی بوفون دوستداشتنی یا پیروزی ناباورانهی «رم» در برابر بارسای «مسی» نگاه کنی. بعد باید حتما بروی سراغ تاریخ و نوستالژی و در ذهنت آنها را ورق بزنی؛ از فریادهای مارکو تاردلی تا ضربهای که زیدان به شکم ماتراتزی کوبید. از پنالتی به آسمان رفته باجو در سرزمین یانکیها تا اشکهای بوفون. از اولین قهرمانی ایتالیا در جامجهانی ۱۹۳۴ با آن توپهای سنگین و بدقواره تا سمفونی پیرلو و زیبا و هنرمندانهی نستا و مالدینی و کاناوارو. از تبانی تهوعآور داوری جامجهانی کره و ژاپن ۲۰۰۲ تا تیم بدون ستاره اما متعصب کونته در یورو ۲۰۱۶٫ اینها ردپای ایتالیایی است بر تاریخ فوتبالی که همیشه و قطعا بدون خوشتیپهای لاجوردیپوش، چیزی کم دارد. فقط کافیست جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه را در ذهنت یک لحظه بدون بوفون و کیهلینی تصور کنی، بدون دادزدنهای این دو بر سر هم بعد از یک دفع و سِیو عالی دیگر، حتی حالا که ایتالیا از سربازان و هنرمندان فوتبالی نابش، خالی است.