می‌رسد به…؛ آقای «پیروز حناچی»!
می‌رسد به…؛ آقای «پیروز حناچی»!

    هومن حکیمی – دبیر گروه فرهنگی /   به جای مقدمه: زیبا نیست؟ اینکه قاتی جمعی که خیلی‌هاشان را نمی‌شناسی و با بعضی‌هاشان آشنایی، خیره بشوی به یک چیز مشترک و توی صندلی‌ات فرو بروی و بالا و پایین بشوی؟ اینکه دسته‌جمعی گریه کنی یا بخندی یا در بهت فرو بروی؟ اینکه حواست […]

 

 

هومن حکیمی –
دبیر گروه فرهنگی /

 

به جای مقدمه: زیبا نیست؟ اینکه قاتی جمعی که خیلی‌هاشان را نمی‌شناسی و با بعضی‌هاشان آشنایی، خیره بشوی به یک چیز مشترک و توی صندلی‌ات فرو بروی و بالا و پایین بشوی؟ اینکه دسته‌جمعی گریه کنی یا بخندی یا در بهت فرو بروی؟ اینکه حواست برای یکی دو ساعت از بیرون لعنتی پرت بشود به درون ماجراهایی دیگر؛ «درون لوین دیویس» مثلا؟! جشنواره فجر امسال، آن‌قدر کمرنگ بود و آن‌قدر فیلم‌های متوسط و بد در آن اکران شدند که دیگر داوری‌هایش هم اهمیتش را از دست داد. یعنی حتی حس و حالی باقی نگذاشت که آدم برود سراغ بحث و جدل درباره اینکه چرا فلانی یا فلان فیلم سیمرغ گرفتند و آن یکی‌ها، نه. ولی نمی‌شود به چند نکته مهم و ناامیدکننده و گاه کمدی جشنواره اشاره نکنیم؛ به هر حال ما رسانه‌ای‌ها اگر نقد نکنیم و متلکی نیندازیم، روزمان شب نمی‌شود!

۱
جشنواره امسال فجر مرا ناامید کرد. حالا ناامیدِ ناامید هم نه ولی حالم را خوب نکرد. از بین فیلم‌هایی که در جشنواره اکران شد تقریبا هیچ‌کدام نتوانستند کاری کنند که مثلا «مغزهای کوچک زنگ زده» یا «سرخپوست» در یکی دو سال قبل با من کردند. فیلم‌های امسال، اغلب خنثی، بی‌بو و بی‌خاصیت و دور از سینما بودند. این یعنی اکران عمومی سال بعد سینمای ما، کم‌رونق است؟ یعنی تولیدات سالی که گذشت اینقدر ضعبف بوده‌اند؟ این، سینمایی نیست که انتظارش را داشتم… .

۲
«خورشید» نزدیک به پایان جشنواره رسید و اکران شد و چند سیمرغ مهم را کسب کرد. درباره اینکه چه کسی فیلمساز نظام است، بعد از صحبت‌های دو سال پیش «ابراهیم حاتمی‌کیا»، کلی حرف و حدیث ایجاد شد. امسال به نظرم «مجید مجیدی» خیلی زیرکانه و متمدنانه، این عنوان را نصیب خودش کرد. تهیه‌کننده دیگر فیلم هم وقتی رفت روی سن مراسم اختتامیه و جایزه‌اش را گرفت از شدت خوشحالی، متلکی لوس به «سعید ملکان» انداخت؛ شاید فکر کرد اینجوری او هم می‌تواند تهیه‌کننده نظام بشود!

۳
«پیروز حناچی» شهردار تهران، امسال برنده‌ترین فرد جشنواره بود که کارگردان و تهیه‌کننده فیلم «خورشید» چندبار در مراسم اختتامیه از او اسم بردند و حمایتش را باعث ساخته شدن فیلم دانستند. حناچی احتمالا تازه دریافته که از طریق سینمای جشنواره می‌شود کلی توی بورس بود و شناخته‌تر شد!

۴
جشنواره سینمایی فجر احتمالا تنها جایی‌ست که کسی مثل «پیمان معادی» حضور در آن را تحریم می‌کند. بعد، در همین جشنواره‌ای که تحریمش کرده، سیمرغ می‌گیرد، بعدش ویدیویی می‌فرستد که در آن به داوران و برگزارکنندگان جشنواره تبریک می‌گوید! عاشق این‌جور تحریم کردن‌ها هستم من!

۵
سیگار و سوژه‌های تکراری و خلوت و فیلمنامه ضعیف، وجه مشترک جشنواره شماره ۳۸ بودند؛ سه تا چیزی که سینمای امسال ما از بخت بد هر سه‌شان را داشته!
اینکه سیگار چیز خوبی نیست را تقریبا همه می‌دانند که ربطی به سینما ندارد ولی کارکرد سیگار در اغلب فیلم‌ها ضعیف بود. مثلا «مهران احمدی» یا «باران کوثری» یا آن خانمی که شبیه «لیلا حاتمی» بود و غیره، بدون سیگار کشیدن در فیلم‌هایشان هم همینی بودند که بودند! می‌خواهم بگویم کارگردان‌ها کاش دست‌کم برای سیگار، حرمت قائل بودند!

۶
خداوکیلی امسال مردم کمتر از سال‌های پیش موقع تماشای فیلم‌ها با هم حرف می‌زدند یا با گوشی‌های همراهشان ور می‌رفتند. نه اینکه خیلی در این زمینه پیشرفت کرده باشیم ولی اوضاع از قبل بهتر شده بود! فقط اینکه هنوز نوزدان چند ماهه و کودک دو سه ساله را می‌آورند با خودشان تا «درخت گردو» و «پوست» و…، ببینند، یعنی اینکه سینما در سبد خانوار بعضی‌ها، اگر هم هست، اشتباهی هست!
برای همین هم یک‌سوم اول «درخت گردو» که به پایان رسید، چندین پدر و مادر را دیدم که بچه‌هاشان را از سالن بیرون می‌بردند!

۷
«پرویز جاهد» درباره «خون شد» یک چیزی در این مایه‌ها گفته که کسانی که سینمای «مسعود کیمیایی» را می‌شناسند، می‌فهمند که او چه فیلم خوبی ساخته و چرا قهرمان فیلم اینقدر علاقه دارد که با چاقو، خون بریزد! از آن طرف، «مسعود فراستی» هم حسابی از خجالت خالق «قیصر» درآمده و یک‌جور دلسوزانه‌ای اشاره کرده که کیمیایی، رمان بنویسد و دست‌کم مدتی فیلم نسازد!

۸
دادن سیمرغ بهترین بازیگر اصلی زن به «نازنین احمدی»، یکی از بهترین و درست‌ترین انتخاب‌های داوری جشنواره در این چندسال اخیر بود. احمدی در «ابر بارانش گرفته» که می‌توانست فیلم خوبی بشود، بازی کنترل شده خوبی داشت که حفظ «راکورد»ش، کار سختی بود. به همین اندازه هم، اینکه «طناز طباطبایی» سیمرغ مکمل زن را گرفت، مضحک است. آن هم در فیلمی که «جواد عزتی»‌اش حتی نامزد هم نشد!

۹
«سعید ملکان» و گروه فیلم «روز سوم» در ترافیک نمانده بودند که به مراسم اختتامیه نرسند چون آن وقت شب، تهران اینقدر ترافیک نداشت در یک روز و شب تعطیل! این را خواستم جهت یادآوری به یکی از تهیه‌کنندگان «خورشید» بگویم و تاکید کنم برای اینکه در سینمای ایران فیلمساز یا تهیه‌کننده نظام بشویم، راه‌های دیگری هم هست!

۱۰
از این جشنواره تا جشنواره بعدی، سینما هر طوری که باشد، زنده می‌ماند. حتی اگر هنوز با آنچه باید باشد، فاصله داشته باشد. حتی اگر فیلم‌ها مثل امسال، سرخورده‌مان کنند و «ابر بارانش بگیرد» تا باران بیاید و کلی خون و دود سیگار و فیلمنامه‌های نحیف از پرده به سمت نگاه‌مان پرتاب بشوند! سینما به مثابه سینما؛ این را بالآخره باید یک روزی درک کنیم و جدی بگیریم.