زد‌ود‌ن رنگ رنج از کپرنشینان
زد‌ود‌ن رنگ رنج از کپرنشینان

  نیلوفر منصوری / دبیر گروه گردشگری – در جنوبی ترین منطقه کرمان، شهرستانی به نام «قلعه گنج» وجود دارد. روستاهای آن مرز بین کرمان، سیستان و هرمزگان قرار گرفته است که جزو محروم ترین مناطق کشور محسوب می شود و کپرنشینان این مناطق، گویی بطور کامل فراموش شده اند. منطقه «قلعه گنج» با وجود […]

 

نیلوفر منصوری /
دبیر گروه گردشگری –

در جنوبی ترین منطقه کرمان، شهرستانی به نام «قلعه گنج» وجود دارد. روستاهای آن مرز بین کرمان، سیستان و هرمزگان قرار گرفته است که جزو محروم ترین مناطق کشور محسوب می شود و کپرنشینان این مناطق، گویی بطور کامل فراموش شده اند. منطقه «قلعه گنج» با وجود اینکه در سال های اخیر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند و مردمش از حداقل ترین امکانات زندگی هم محروم هستند، اما مردمی مهمان نواز دارد که با زمین های خشک و دمل هایی پر از فقر از مرکز استان کرمان دور افتاده اند. مردمی که با محصولات کشاورزی، خرما، حصیر، صنایع دستی و کپر زندگی می گذرانند. مردمی هنرمند و بی آلایش و ساده که با وجود آنچه خشکسالی و فقر بر سرشان آورده اما قانع و متواضع اند.

 

درباره نام «قلعه گنج» دو روایت وجود دارد، یکی اینکه این منطقه درگذشته صاحب قنات‌ها، گنج‌ها، نعمت‌ها و آبادانی‌های فراوان و سرزمین حاصلخیز و پردرآمدی بوده و به همین خاطر به نام قلعه گنج شهرت دارد؛ اما روایت دیگری هم هست که می‌گوید: «یک‌تکه نان در قلعه گنج، حکم گنج دارد!» که این روزها روایت دوم به حال‌وروز مردم این منطقه نزدیک‌تر است.
حالا که خشکسالی زندگی را بر اهالی قلعه گنج تیره و تار کرده گنج آنها خودشان شده اند بی آنکه از داشته‌هایشان خبر داشته باشند. خشکسالی به آنها یاد داده فقط فکر کنند هیچ ندارند. کپر نشین هستند. کپر نشینی برای آنها نشان دهنده فقر مطلق شأن بوده است.
سال ۹۵ وقتی با همان شکل و شمایل و مصالح، کپرهایی که قرن‌ها در آن زندگی می‌کردند به دست دختری معمار، تبدیل به هتلی ۴ ستاره شد، دیگر نگاه‌ها به کپر فرق کرد. مردم قلعه گنج دیدند همانند کپرهایی که خودشان دارند، اتاق‌هایی ساخته شده که وزیر و رئیس و مدیر با کلی مسافر شهری دلشان می‌خواهد آنجا اقامت کنند درست در همان کپرهایی که باعث نفرت جوانانشان شده بود. مسافران از شهرهای دیگر به این کپرها می‌آمدند و حصیرهایی می‌خریدند که آنها هیچ وقت توجهی به آن نمی‌کردند. لباس‌هایی که آنها می‌دوختند مورد پسند مسافران شد و از اینکه مردم روستاها می‌توانند با سوزن و نخ صنایع دستی تولید کنند حیرت زده می‌شدند.
حالا خیلی از آنها که در شهر قلعه گنج زندگی می‌کنند و دیده اند که چه اتفاقاتی درپی ساخت هتل و رفت و آمد مسافر و فروش صنایع دستی و غذاهای محلی می‌افتد، به اینکه در شهرشان اولین هتل کپری جهان ساخته شده افتخار می‌کنند. خبر ساخت اولین هتل کپری در قلعه گنج مثل توپی بود که صدا کرد و این شهرستان را با آن معروف کرد. حالا یک قلعه گنجی هم می‌تواند بگوید میزبان گردشگر می‌شویم چون هتل داریم.
مردم روستاهایی در مناطقی مانند رمشک و روستاهای اطراف به ابتکار مدیر داخلی همین هتل کپری یاد گرفتند که حصیرها را تمیزتر ببافند و آن را به خارج از استان بفروشند. به سوزن دوزی هایشان ابتکار و خلاقیت اضافه کنند. غذایشان را در اختیار مسافر قرار دهند. اهالی جایی مانند روستای کشیت یاد گرفتند که خانه‌های کپری شأن را برای پذیرش مهمان و مسافر آماده کنند. برایش رختخواب تمیز بگذارند و غذای خوب بپزند و در ازای آن پول بگیرند. چون کشیت یکی از روستاهایی است که آب و هوا و مناظر زیبایی به واسطه وجود رودخانه و نخل دارد.
برای دیدن زیبایی‌های قلعه گنج باید مسافت‌هایی را طی کرد. گاهی جاذبه‌ای در میان همین روستاها نهفته که پنهان از همه است. مانند تلاقی کویر و جنگل در جاده‌ای که از صولان به رمشک می‌رود. یا در «چشمه گارو» مردم در کنار کویر رملی خانه ساخته اند.
در میان همین فقر و نداری. طرح‌هایی اجرا شد که باید برای آنها ساعتها و روزها مدیران از تهران به این منطقه محروم رفت و آمد می‌کردند. در قلعه گنج حالا که خیلی از طرح‌ها اجرایی شده و مردم این شهرستان در حال قوت گرفتن برای خودکفا شدن هستند، رفت و آمد مدیران هم به این منطقه کمتر می‌شود ولی جایش را کم کم مسافران و گردشگران می‌گیرند آنها که دلشان می‌خواهد یک شب هم که شده در قلعه گنج بمانند. از غذای محلی رستوران با ادویه‌های تند جنوبی بخورند و در سکوت کویر هوای تازه تنفس کنند. با خودشان از هنر دست زنان و مردان روستا حصیر به سوغات ببرند و از گوشه کنار مناطق گردشگری آن عکس یادگاری بگیرند. ولی تا دوری کامل فقر از روستاهای انبوه این شهرستان راه درازی در پیش است.

 

قلعه گنج گویی ته دنیا است با آن همه زیبایی، هنر و تکنیک مردم که صدها سال در ساختن کپر تلاش کرده اند و لیاقت جهانی شدن را دارند. به گفته مدیران هتل در فصل‌های خوش‌آب‌وهوا توریست‌های خارجی بسیاری در این هتل اقامت می‌کنند، مثل خیلی دیگر از شهرهای ایران نیستند که فکر کنند در هتلشان باید شنیسل مرغ و میگوی تمپورا سرو کنند، غذاها همه محلی است و این خودش ظرفیت دیگری از جاذبه‌های آخر دنیا را نشان می‌دهد. با این حال امید آن می رود که محرومترین منطقه ایران از چاه فقر، بی‌کاری، گرسنگی و ناامیدی بیرون آید، راهش هنوز طولانی، سخت و طاقت‌فرساست اما آخرش به زندگی ختم می‌شود.