ميكلآنژ، نقاش، مجسمه ساز و معمار بزرگ ايتاليايى در ۶مارس سال ۱۴۷۵م در شهر كاپرزه ايتاليا متولد شد و با وجود مخالفت پدرش به نقاشي و مجسمه سازي پرداخت. ميكل آنژ به زودي، استعداد خود را در زمينه نقاشي، مجسمه سازي و معماري نشان داد و طي سالهاي بعد شاهكارهاي متعددي را خلق كرد. […]
ميكلآنژ، نقاش، مجسمه ساز و معمار بزرگ ايتاليايى در ۶مارس سال ۱۴۷۵م در شهر كاپرزه ايتاليا متولد شد و با وجود مخالفت پدرش به نقاشي و مجسمه سازي پرداخت. ميكل آنژ به زودي، استعداد خود را در زمينه نقاشي، مجسمه سازي و معماري نشان داد و طي سالهاي بعد شاهكارهاي متعددي را خلق كرد. ميكل آنژ بيشتر خود را پيكر تراش ميدانست. وي به عنوان هنرمندي از قرن شانزدهم ميلادي همچون ديگر هنرمندان اين عصر، ناگزير بود تحت حمايت حامياني كه زر و زور كافي براي سفارش دادن كارهايى در خور نبوغ او داشتند، به سر برد. در سراسر دوران زندگي، بلند پروازيهاي هنري ميكل آنژ، با هوسهاي اين حاميان و ناپايداري اجتماعي زمانه و رَشْكْمندي هنرمندان ديگر و نيز تعارضهاي اخلاقي كه از درون روح خود او سرچشمه ميگرفت، در معرض تهديد و بيحاصلي بود. با اين حال تركيبات او مورد قبول پيروانش قرار گرفت و در مدت چندين نسل، از آنها تقليد ميشد.
کلیسای سیستین در واتیکان شهرتی جهانی دارد. تصویر آفرینش آدم، شاهکار تاریخ هنر است. اینها تنها دو نمونه از نبوغ هنری میکل آنژ، نقاش، پیکرتراش و معمار ایتالیایی است که ۴۵۰ سال پیش در روز ۱۸ فوریه چشم از جهان فروبست.
قدرت آفرینش هنریاش افسانهای بود، تا جایی که او را در زمان حیاتش “آفریدگار” مینامیدند. میکل آنژ یا آنطور که به زبان مادریاش خوانده میشد، میکلآنجلو بوناروتی نقاش، معمار، مجسمهساز و شاعر بود. او گنبد کلیسای پترز را طراحی کرد و نقاشیهای دیواری کلیسای سیستین را انجام داد. “آفرینش آدم” نقاشی معروف میکل آنژ که روی سقف این کلیسا نقش بسته، شاهکار تاریخ هنر به شمار میرود.
میکل آنژ مرد زیبایی نبود. در سالهای جوانی یک همکار نقاش، مشت محکمی را حواله صورت او میکند که اثرش به عنوان یادگار تا پایان عمر میکل آنژ را همراهی کرد. پرترهای که جاکوپینو دل کونته در سال ۱۵۳۵ از میکل آنژ کشید او را در سن ۶۰ سالگی نشان میدهد. میکل آنژ ۶ مارس ۱۴۷۵ در منطقهای کوچک به نام کاپرزه به دنیا آمد. از آنجایی که مادرش توان نگهداری از او را نداشت، نزد یک سنگتراش بزرگ شد.
میکل آنژ در همان آغاز شیفته مجسمهسازی شد و به سرعت استعدادی ویژه از خود نشان داد. جورجو وازاری، زندگینامه نویس و دوست وی آثار میکل آنژ را چنان درخشان توصیف میکند که “بر شهرت تمامی مجسمههای آنتیک سایه میاندازد.” مجسمه “پیهتا” که آن را “باکره سوگوار” یا “مریم مقدس” میخوانند، نخستین نشان از نبوغ هنری میکل آنژ بود. او مجسمههایش را از دل یک قطعه بزرگ سنگ مرمر خلق میکرد.
میکل آنژ آنچه را که در مورد اندیشههای انسانگرایی میدانست از سال ۱۴۸۹ در مدرسه لورنسو د مدیچی در فلورانس آموخت. مدیچی از حاکمان برجسته فلورانس در زمان رنسانس بود و میکل آنژ این فرصت را داشت تا در این مدرسه با شاعران، هنرمندان و شخصیتهای مذهبی سرشناس همنشین شود. او هنوز ۲۵ ساله نشده بود، که غرق تحسین به خاطر نبوغ هنریاش شد. آنزمان هیچکس در جان بخشیدن به مجسمهها توانایی میکل آنژ را نداشت.
در سپتامبر ۱۵۰۴ قطعه سنگ مرمری به وزن ۹ تن در نهایت زیر دستان هنرمند میکل آنژ قرار گرفت تا از دل آن تندیس “داود” برآید. این مجسمه نماد غنای هنری و آزادی جمهوری فلورانس بود. امروزه تنها یک کپی از تندیس داود در موزه شهر فلورانس به تماشا گذاشته شده، زیرا از نسخه اصلی به دلیل آسیبهایی که تغییرات آب و هوایی بر آن وارد کرده، در آکادمی هنر فلورانس نگهداری میشود.
اگر چه تردیدی در نبوغ هنری میکل آنژ نمیرفت، اما او در زمان حیات رقیبانی سرسخت نیز داشت. لئوناردو داوینچی یکی از آنان بود. میکل آنژ با خلق تندیس داود در پی آفرینش اثری بیمانند بود: خلق هماهنگی کامل با شمایلانسانی. او برای اتمام این اثر ۳ سال وقت گذاشت.
در سال ۱۵۱۸ میکل آنژ کار روی نمای خارجی کلیسای سن لورنزو را آغاز کرد. او قصد داشت تا تلفیقی از مجسمهسازی و معماری را به دست دهد. زمانی که او متوجه شد که به دلایل سیاسی نمیتواند سنگ مرمر را در شهر کارارا تراش دهد و این کار بایستی در قلمرو فلورانس انجام گیرد، آنچنان برافروخته شد که کار پرزرق و برق کلیسای سن لورنزو را کنار گذاشت و در عوض سفارشی از خاندان مدیچی را قبول کرد.
میکل آنژ در طراحیها و مجسمههایش به دنبال ثبت “لحظه گذرا” بود. او در طرحها و نقاشیهایش مطالعات بیشماری را جای داده بود. البته نه تنها بر روی کاغذ بلکه بر روی سنگ نیز این مطالعات را ترسیم کرده بود، نظیر تصویری که در اینجا نشان داده شده است.
میکل آنژ در پی آن بود که داستان آفرینش را بر سقف کلیسای سیستین نقاشی کند. در عرض ۴ سال او و دستیارانش طرحهای ابتدایی را روی سقف هزار مترمربعی این کلیسا پیاده کردند. رنگها بایستی تازه استفاده میشدند و از همین رو نیز این سبک به نام “فرسکو” (به معنی تر و تازه) خوانده میشود. در این تکنیک دشوار نقاشی، امکان اصلاح وجود نداشت و اگر هنرمند اشتباهی انجام میداد بایستی تمام سطح اثر را میتراشید.
میکل آنژ شخصیتها را برای آنکه از دور بهتر دیده شوند، در ابعاد ۴ متر نقاشی کرد. نقاشیهای سقف کلیسای سیستین از شاهکارهای هنر نقاشی میکل آنژ به شمار میروند.
پاپ ژولیوس دوم کسی بود که میکل آنژ را برای دستیابی به موفقیت نهایی کمک کرد. او در کنار نقاشی گنبد کلیسای سیسستین میکل آنژ را مأمور ساخت کلیسای سن پیترو کرد. او ۱۹ سال آخر عمرش را صرف ساخت گنبد این کلیسا و ساختار منحصر بفردش کرد. میکل آنژ ۱۸ فوریه ۱۵۶۴ در شهر رم چشم از جهان فروبست.