تعداد ولادتهای ثبت شده در ۹ ماهه نخست امسال ۳۳ هزار و ۸۴۶ مورد کمتر از مدت مشابه در سال گذشته است. به بیانی دیگر در ۹ ماهه امسال ۸۱۰ هزار و ۸۷۷ مورد ولادت و در مدت مشابه سال قبل ۸۴۴ هزار و ۷۲۳ مورد ولادت به ثبت رسیده است. از سوی دیگر تعداد […]
تعداد ولادتهای ثبت شده در ۹ ماهه نخست امسال ۳۳ هزار و ۸۴۶ مورد کمتر از مدت مشابه در سال گذشته است. به بیانی دیگر در ۹ ماهه امسال ۸۱۰ هزار و ۸۷۷ مورد ولادت و در مدت مشابه سال قبل ۸۴۴ هزار و ۷۲۳ مورد ولادت به ثبت رسیده است. از سوی دیگر تعداد ولادتهای ثبت شده طی سالهای ۹۶ تا ۹۹ در قیاس با آمار سال قبل خود نیز نشان میدهد همواره فرزندآوری با کاهش ۲، ۶، ۸ و در برخی بازهها ۱۲ درصدی مواجه بوده است. با این حال گرچه سیر ولادت از سال ۹۵ تا ۹۹ همواره نزولی بوده اما در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۹/۰ درصد رشد نسبت به سال قبل خود داشته است. در واقع سال گذشته۲۰۸۳ ولادت بیشتر از سال ۹۹ به ثبت رسید. بالغ بر یک سال از تصویب و ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میگذرد و طی این مدت ستاد ملی جمعیت با حضور شخص رئیس جمهوری سه جلسه ۳۲ مصوبهای داشته است. هرچند هنوز تمامی مشوق های در نظر گرفته شده در قانون «جوانی جمعیت» به طور کامل اجرایی نشدهاند و انتقاداتی به بی توجهی مسئولین نسبت به اجرای مواد این قانون وجود دارد اما «پرداخت وام ازدواج ۱۵۰ میلیون تومانی به دختران کمتر از ۲۳ سال و پسران کمتر از ۲۵ سال و وام ازدواج ۱۲۰ میلیون تومانی به سایر زوجین»، «ارائه تسهیلات قرضالحسنه برای تولد فرزند اول تا پنجم و بالاتر به ترتیب به ازای فرزند اول ۲۰ میلیون تومان، فرزند دوم ۴۰ میلیون تومان، فرزند سوم ۶۰ میلیون تومان، فرزند چهارم ۸۰ میلیون تومان و به ازای فرزند پنجم به بعد ۱۰۰ میلیون تومان»، « فروش بدون نوبت و بدون قرعهکشی خودروی ایرانی به قیمت کارخانه پس از تولد فرزند دوم به بعدواززمان ابلاغ این قانون برای مادران»،«کاهش سن بازنشستگی مادر به مدت یکسال به ازای تولد هر فرزند واز زمان لازمالاجرا شدن این قانون»، «تحت پوشش بیمه قرار گرفتن تمامی زوجین نابارور» و «افزایش ۲ درصدی امتیاز در جذب و استخدام به ازای تاهل و نیز هر فرزند» از جمله مهم ترین مشوقهای در نظر گرفته شده در قانون مذکور برای خانوادههایی است که از سال ۱۴۰۰ به بعد اقدام به فرزندآوری کنند. با این حال به گفته کاظم فروتن دبیر ستاد ملی جمعیت، گرچه همه دستگاهها قرارگاهی را در این راستا ایجاد کردهاند اما فرهنگ سازی درخصوص فرزندآوری مورد غفلت واقع
شده است. وی معتقد است: «باید علاوه بر توجه به قانون، به فرهنگسازی توجه شود. فرهنگسازی موضوعی نیست که یک شبه بتوان به آن دست یافت. بعد از گذشت یک سال از تصویب قانون جوانی جمعیت هنوز تبلیغات لازم در مراکز دیده نمی شود. باید نگرش تغییر کند.»
سیر تاریخی فرزندآوری در ایران؛ «خانواده ایرانی» هیچگاه تک فرزند نبوده!
به زعم دکتر محمدمهدی لبیبی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی ، نگاه تطبیقی _ تاریخی به مساله “خانواده” در تاریخ ایران نشان میدهد که “خانواده ایرانی” هیچگاه تک فرزند نبوده است. لبیبی با اشاره به شرایط خانوار در سیر تاریخی ایران، توضیح داد: در دوران قاجار به طور متوسط هر خانواده ایرانی ۴ فرزند داشته است. از سوی دیگر تعداد خانوادههای دارای ۵ تا ۷ فرزند نیز در آن دوران کم نبوده و بسیار به ندرت خانواده ایرانی تک فرزند و آن هم بنا بر دلایلی نظیر ناباروری، مرگ و یا ابتلا به بیماریهای خاص وجود داشته است.
زن و شوهر بدون فرزند «خانواده» محسوب نمیشدند!
این استاد دانشگاه ترس از دست دادن فرزند بنا بر دلایلی نظیر مرگ و میر و یا ابتلا به بیماریهای خاص را از جمله دلایل افزایش فرزندآوری خانوادههای ایرانی در گذشته عنوان کرد و افزود: در گذشته خانوادهها تصور می کردند اگر روزی اتفاقی رخ دهد و فرزندان از بین بروند؛ باید از تعداد مناسبی فرزند برخوردار باشند و از این رو اقدام به فرزندآوری بیشتری می کردند. حتی “خانواده بدون فرزند” در عرف، افکار عمومی، وجدان جمعی جامعه و هنجارهای گذشته تاریخی ایران، به رسمیت شناخته نمیشد. به طوری که دو نفر را پس از ازدواج «زن و شوهر» میدانستند اما تا زمانی که صاحب فرزند نشوند آنها را به عنوان یک خانواده مستقل به حساب نمیآوردند چراکه اساسا ازدواج بدون اینکه افراد صاحب فرزند شوند، معنایی نداشت.
اوایل انقلاب برای فرزند بیشتر «تبلیغ» نشد، مردم، خودخواسته فرزندان زیادی داشتند.
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه شرایط یاد شده در طول زمان دچار تغییراتی شد، درباره سیاستهای جمعیتی کشور از اوایل انقلاب اسلامی نیز یادآور شد: در اوایل انقلاب گرچه تا حد زیادی به فرزندآوری تشویق شد اما تبلیغی در این راستا انجام نشد چراکه مردم به طور خودخواسته فرزندان زیادی داشتند. جنگ تحمیلی یکی از عواملی بود که مردم را به فرزندآوری تشویق میکرد. احساس روانی مبنی بر اینکه «جنگ میتواند به از بین بردن افراد بیانجامد پس باید فرزندان بیشتری داشته باشیم تا در صورت از بین رفتن تعداد زیادی از افراد در جنگ، تعداد زیاد دیگری بتوانند این شرایط را جبران کنند»؛ باعث شده بود خانوادهها فرزندآوری را بدون تبلیغ خاص دولت در پیش بگیرند.
دهه ۶۰ و «قله باروری» در ایران
این جامعه شناس، افزود: پس از آن دوران اما سیاستهای دولت نسبت به فرزندآوری ولو ناخواسته حمایتی بوده است. برای مثال در ابتدا به خانوادههای پر جمعیت زمین اعطا میشد و یا اینکه امتیازهای بیشتر به خانوادههای پر جمعیتتر ارائه می شد که خود مشوقی برای فرزندآوری بود. مجموعه این اقدامات باعث میشود که دهه ۶۰ شمسی را به اصطلاح جمعیت شناسی دهه «انفجار در تولدها» یا همان دهه «baby boom» در ایران بدانیم. تعداد ولادت های دهه شصت در طول تاریخ ایران دیگر تکرار نشد، قبل و بعد دهه شصت سابقه این تعداد تولد را نداشتیم و گویی قُله باروری در ایران همین دهه
شصت بود.
جمعیت زیاد دهه شصتیها
که متناسب با نیاز جامعه نبود
لبیبی در عین حال خاطر نشان کرد: حالا همین دهه شصتی ها در سال ۱۴۰۱ مردان و زنان حدودا ۴۱ سالهای شدهاند که سنی از آنها گذاشته است و از دوران جوانی هم آرام آرام عبور کرده و در حال رسیدن به میانسالی اند. اینها با مشکلاتی مواجه شدهاند و شاید بتوان گفت بیکاری و عدم امکان ازدواج در بین دهه شصتیها زیاد شده است چراکه تعداد دهه شصتیها زیاد است و این جمعیت زیاد متناسب با نیاز جامعه نیست.
سقوط ایران از قله باروری در دهه ۹۰
این استاد دانشگاه درباره چگونگی افت میل به فرزندآوری در بین ایرانیان، بیان کرد: ناگهان اما اتفاقی افتاد. وقتی به دهه ۷۰ رسیدیم قدری فرزندآوری کاهش پیدا کرد. وقتی از دهه ۷۰ به ۸۰ رسیدیم این کاهش فرزندآوری شیب تند تری را طی کرد و وقتی از دهه ۸۰ به ۹۰ رسیدیم گویا در این عرصه سقوط کردیم. علتش هم این بود که با نمایان شدن مشکلات دهه شصتیها، اینطور احساس شد که گویا جمعیت و بچه زیاد دردسر ساز است چراکه مشاهدات مردم از مشکلات دهه شصتیها، شیب فرزندآوری را کم کم کند کرد. در آن زمان با دهه شصتیهایی مواجه بودیم که هم بیکار بودند و هم نمیتوانستند ازدواج کنند و آن شوق و اشتیاق به داشتن فرزند آرام آرام رو به فروکش رفت.
بسط یافتن احساس فرزند کمتر خوشبختی بیشتر!
وی تحول یاد شده در امر فرزندآوری را نوعی چرخش فرهنگی دانست و عنوان کرد: درواقع مردم احساس کردند اگر فرزندان کمتری داشته باشند شاید افراد خوشبختتری باشند چراکه در آن عصر فرزند کارکردهای اقتصادی گذشته خود را از دست داده بود. دیگر مانند گذشته نبود و به جای آنکه فرزند کمک حال والدین باشد این والدین بودند که باید به فرزند برای تامین هزینه تحصیل و تهیه خانه، ماشین و… کمک میکردند. در همان زمان با پدیده «تکریم فرزند» مواجه شدیم. به طوری که والدین در خدمت فرزندان و نه فرزندان در خدمت والدین بودند.به گفته این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی، از دهه شصت که گویی ایران گرفتار یک بیتعادلی شدید در حوزه رشد جمعیت شده بود تا دهه نود که شاهد نوعی افراط در نداشتن فرزند بودیم؛ هرگز ایران در نقطه تعادل و مناسب فرزندآوری قرار نگرفت و از همین رواست که میتوان گفت تمایل یاعدم تمایل به فرزندآوری در ایران دقیقا یک اتفاق فرهنگی و نه اقتصادی است.
شیب تند سقوط جمعیتی ایران
در قیاس با جهان
به زعم این استاد دانشگاه اتفاقی که در حال حاضر در دنیای امروز و البته در ایران با شدت بیشتری پیرامون بحث فرزندآوری رخ داده است، یک چرخش فرهنگی
محسوب میشود.
به گفته وی طبق تحقیقات دیوید چیل ، جامعه شناس اساسا در تمام کشورهای دنیا ایضا ایران، به استثنای چند کشور نظیر کشورهای مسلمان آسیای جنوب شرقی اعم از مالزی و اندونزی، این سقوط جمعیتی یعنی کاهش شدید نرخ از دواج و باروری و نیز هم زمان باآن افزایش نرخ طلاق تجربه
شده است. این استاد دانشگاه در عین حال توضیح داد: اما مساله مهم آن است که شیب این سقوط فرزندآوری در جامعه ایران بسیار تند بوده است چراکه علیرغم اینکه این سقوط در دیگر کشورهای جهان طی ۵۰ سال اتفاق افتاد اما در کشور ما طی ۱۰ سال رخ داد. حتی از آن فراتر اینکه به مرحلهای رسیدیم که بعضا اتفاقی در این زمینه که در یک کشور طی ۳۰ یا ۴۰ سال رخ داده بود در کشور ما طی ۲ یا ۳ سال رخ داد. این یعنی سرعت حرکت جامعه ما در این امر بسیار بالا است به طوری که در افزایش برخی شاخصها و کاهش برخی شاخصهای موثر در این امر از بسیاری کشورهای اروپایی
جلو زدهایم.
چرا در مناطق مرفه شاهد افزایش فرزندآوری نیستیم؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آمارهای مرکز آمار و پژوهش های دانشگاهی نشان میدهد که مشکل در بحث فرزندآوری بیشتر “فرهنگی” است، تصریح کرد: مرفهترین منطقه ایران را پیدا کنید و شاخصهای رفاه اجتماعی آن منطقه را بسنجید.
برای مثال منطقه ۳ تهران که اکثریت ساکنین آن شرایط رفاهی خوبی دارند را در نظر بگیرید. با وجود آنکه ساکنین این منطقه از تهران شرایط رفاهی خوبی دارند اما اصلا شاهد رشد سریع جمعیت و تعداد زیاد فرزند در این منطقه نیستم. حتی خانوادههای زیادی در این منطقه از تهران داریم که بدون فرزند هستند. از سوی دیگر اغلب خانوادههایی که فرزند زیادی دارند، حاشیه نشین هستند. بنابراین توجه به همین امر، نظریه تک عامل بودن “اقتصادی” در امر فرزندآوری را رد میکند.
کاهش فرزندآوری، افزایش مهاجر پذیری و مشکل در انسجام اجتماعی
لبیبی در ادامه به ابعاد اجتماعی و فرهنگی کاهش فرزندآوری در کشورها پرداخت و توضیح داد: حتی سایر کشورهایی که با کاهش فرزندآوری درگیر بودند نیز از رخ دادن این مساله در کشور خود خوشحال نبودند چراکه میدانستند کاهش فرزندآوری چه عواقبی دارد. کاهش فرزندآوری جمعیت فعال و نیاز به نیروی کار را هم کاهش میدهد و مبین این امر است که آن کشور باید کشور مهاجرین شود و جوانان سایر کشورها برای آن کشور کار کنند. اینگونه جوانان سایر کشورها در کشور مورد نظر ساکن شده، کار میکنند، ازدواج و فرزندآوری دارند و این امر بافت جمعیتی را دچار تغییر میکند و آن کشور مهاجر پذیر نیز باید جوانان سایر کشورها که به آن کشور آمده و کار میکنند را به عنوان افراد ساکن کشور به رسمیت بشناسد. نهایتا یک دگرگونی ساختاری در جمعیت اتفاق میافتد و تنوع فرهنگی حاصل از آن نیز انسجام اجتماعی را دچار
مشکل میکند.
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با بیان اینکه درکارهای فرهنگی آسیبهای اجتماعی کاهش فرزندآوری را تبیین نکرده ایم،درباره لزوم تبیین آسیبهای اجتماعی کاهش فرزندآوری برای تمام آحاد جامعه،اظهارکرد: برای مثال تازمانی که خود خانوادههادرگیرامرطلاق نشوند از اینکه آمار طلاق افزایش یافته است احساس خطر نمی کنند این در حالی است که با افزایش آمار طلاق در جامعه با آسیبهایی مواجه میشویم که فقط گریبان گیر خانوادههای درگیر طلاق نیست بلکه این آسیبها کل جامعه را درگیر میکند. اینطور نیست که با کاهش آمار ازدواج و افزایش مجردین، فقط مشکلات مجردها افزایش یابد بلکه فشار اولیه این کاهش آمار ازدواج بر خانواده مجردین و پس از آن بر کل آحاد جامعه نیز وارد میشود. در عین حالی که بحث اقتصادی در امر فرزندآوری مهم است و نمیتوان نقش آن را انکارکرد،امامباحث فرهنگی درامر فرزندآوری بسیار مهمتراست. اگرفردی به باوری برسد و این باور در وجود او شکل گیرد رفتار او حتی درسخت ترین شرایط اقتصادی
عوض نمیشود. اگراین باور در وجود افراد وجود نداشته نباشد نیز حتی در عالی ترین شرایط و در اوج رفاه اقتصادی هیچ تغییری در رفتار افراد دیده نخواهد شد.
تصور کردیم وجود بچه باعث زحمت
و مزاحمت است
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با بیان اینکه در حال حاضر به نقطهای رسیدیم که دیدگاهها و باورهای فرهنگی گذشته خود نظیر ضروری بودن، پر اهمیت و افتخار آفرین بودن داشتن فرزند برای خانواده را از دست دادهایم، تصریح کرد: تصور کردیم وجود بچه باعث زحمت و مزاحمت است. این اشتباه و خطای بسیار بزرگی است که ضررش هم به خود افراد میخورد و هم سایر افراد جامعه تبعات آن را در آینده خواهند دید. کشور ما از این شرایط متضرر خواهد شد. برای حل مشکل جمعیت و افزایش فرزندآوری باید نگاهمان را از دید محدود، شخصی و فردی به نگاه بازتر و کلانتر تغییر دهیم. اگر نوع نگاه ما و در پی آن جامعه تغییر کند و در عین حال مسئولان بتوانند با اقدامات درست نگرش و باور درست تری در خصوص فرزندآوری را در افراد جامعه ایجاد کنند، مسائل پیش آمده کنونی درباره فرزندآوری قابل حل است و آنقدر جای
نگرانی ندارد.