سید لو دمبله مقابل تاتنهام در ترکیب بود اما مساله این بود که بازی دادن به او در چنین ترکیبی هم پاداش او بود و هم جریمه او. جریمه‌ای افزون بر ۱۰۰ هزار یورویی که پرداخته بود و افزون بر صحبت‌های هم‌تیمی‌هایش. روزنامه اسپورت لقب دمبله را «شورشی خوشبخت» گذاشت. سایر رسانه‌ها هم از پیشرفت […]

سید لو
دمبله مقابل تاتنهام در ترکیب بود اما مساله این بود که بازی دادن به او در چنین ترکیبی هم پاداش او بود و هم جریمه او. جریمه‌ای افزون بر ۱۰۰ هزار یورویی که پرداخته بود و افزون بر صحبت‌های هم‌تیمی‌هایش. روزنامه اسپورت لقب دمبله را «شورشی خوشبخت» گذاشت. سایر رسانه‌ها هم از پیشرفت قابل توجه او نوشتند. ال‌موندو دپورتیوو نوشت: «او حالا بازیکن بزرگی است و توانسته اوج بگیرد». سانتی نویا، سردبیر این روزنامه هم نوشت که دمبله بیدار شده است. اسپورت تیتر زد: «بالاخره، بهترین دمبله!»
«شما دربی را چهار بر صفر برده‌اید. یکشنبه از راه رسیده. خورشید می‌درخشد و به نظرتان روزی آرام و راحت پیش رو خواهید داشت. حقیقت این است که انتظارش را ندارید که از این اتفاقات بیفتد اما وقتی افتاد چه می‌کنید؟» او را به تیم برمی‌گردانید!
عثمان دمبله این کار را باز هم انجام داد. او شنبه شب یک گل عالی زد و کمک کرد بارسلونا چهار بر صفر، اسپانیول را ببرد. یکشنبه صبح، او دیر به تمرینات آمد. در واقع دو ساعت دیر. در عمل اگر به سر تمرین نمی‌آمد هم فرقی نمی‌کرد. او زمانی رسید که بقیه بازیکنان کارشان تمام شده بود و تنها به این رسید که از آنها بپرسد تمرینات چطور پیش رفته است. تعجبی نداشت که دوشنبه، همه درباره او صحبت می‌کردند. آنها شب بعد هم دوباره درباره او حرف زدند. همینطور روز بعدش و روز بعدترش. طبیعی هم بود.
بیش از نیمی از سوالاتی که در کنفرانس خبری پیش از بازی با تاتنهام از ارنستو والورده پرسیده شد درباره دمبله بود. اینکه با او چه کار خواهی کرد؟ او دمبله را به دلیل تاخیر در حضور در تمرینات، از بازی با رئال بتیس محروم کرده بود اما این بار او تقریبا همه بازیکنان اصلی را از ترکیب تیم کنار گذاشت ولی به دمبله بازی داد. خبری از لوییس سوارس، خوردی آلبا، جرارد پیکه، سرخیو بوسکتس و آرتورو ویدال در ترکیب ثابت نبود. مارک آندره‌تر‌اشتگن هم نبود و البته لیونل مسی.
دمبله در ترکیب بود اما مساله این بود که بازی دادن به او در چنین ترکیبی هم پاداش او بود و هم جریمه او. جریمه‌ای افزون بر ۱۰۰ هزار یورویی که پرداخته بود و افزون بر صحبت‌های هم‌تیمی‌هایش. هفت دقیقه از آغاز بازی گذشته بود که همه چیز عوض شد و او رستگار شد. او دوشنبه عذرخواهی کرده بود اما گفتن اینکه معذرت می‌خواهید یک چیز است و نشان دادن آن یک چیز دیگر.
دمبله در داخل زمین خودی بود که حرکتش را آغاز کرد. روی ضربه سر منیر از محوطه جریمه بارسلونا، موسی سیسوکو توپ را با سر به سمت کایل واکر-پیترز هدایت کرد اما ناگهان دمبله پدیدار شد. او یک نقطه ضعف در حریف دیده بود؛ یک فرصت. او توپ را از این مدافع کناری گرفت، به سمت چپ رفت و بعد به سمت راست پیچید و بعد، با شتابی حیرت‌انگیز به سمت دروازه تاتنهام حرکت کرد. واکر-پیترز چرخید، انگار که وزنش را به طرف اشتباهی انداخته است. او با درماندگی حرکت سریع دمبله را تماشا کرد.
هری وینکس وارد عمل شد اما او هم نمی‌توانست کاری بکند و مانند شخصیت‌های کارتونی شد که از یک صخره سقوط می‌کنند. دمبله به پیش تاخت، چرخید و توپ را روی پایش آورد و گل زد. او با هفتمین ضربه‌اش به توپ آن را وارد دروازه کرد. ضربه ایستگاهی تاتنهام در موقعیت خطرناکی بود. وقتی که ضربه کریستین اریکسن به جایی نرسید، جهت خطر عوض شد، چون دمبله در زمین بود. برای او ۱۳ ثانیه طول کشید که توپ را از سمت دروازه خودی به دروازه حریف برساند. او ۸۷ متر را پیمود. روزنامه اسپورت نوشت: «داستان علمی-تخیلی».
خورخه والدانو گفت: «او بازیکنی یک‌پا است اما مساله این است که شما نمی‌دانید کدام پا!» دمبله در حالی به سمت کنار میدان رفت که با دست به سرش ضربه می‌زد. شاید به طنز اشاره می‌کرد که می‌خواهد یک ایده را به داخل سرش ببرد؟ یک روزنامه گزارش کرده بود که کاپیتان‌های بارسلونا پیش‌تر به او حمله فیزیکی کرده بودند اما حالا، هم‌تیمی‌ها با شادی به سمت او می‌پریدند ولی در این میان یک چیز عوض نشده بود: استعداد او.
والورده اسم این ماجرا را گذاشته: «سریال دمبله». یک سریال درام که هر روز قسمت جدیدی از آن پخش می‌شود. البته بیشتر این سریال خارج از زمین می‌گذرد. این بار این قسمت در داخل زمین بود و بهترین قسمتش هم بود. حالا شاید خیلی‌ها می‌خواستند آن شوخی معروف را با او داشته باشند: «بی‌خیالش رفیق، هر وقت که دوست داشتی تمرین کن!»
پیش از این، اتفاقات جالبی درباره افرادی روی داده که با هنجارهای تیم کنار نمی‌آیند. ماجیکو گونسالس یک بار به دلیل خواب، نیمه اول بازی تیمش را از دست داد. زمانی که او به ورزشگاه رسید، تیم دو بر صفر عقب بود. او در نیمه دوم به زمین رفت و تیمش را سه بر دو برنده کرد؛ البته اینطور می‌گویند. یا روماریو که سال‌ها بعد اعتراف کرد تمرینات ورزشی پسرش را تماشا نمی‌کند: «من فکر نمی‌کنم برای تماشای تمرینات او بروم. من سر تمرینات خودم هم نمی‌رفتم!» یا رونالدو که به رییس رئال مادرید گفته بود: «خونسرد باش، پرسی، من برایت دو گل می‌زنم.» و بعد دو گل هم زد.
روزنامه اسپورت لقب دمبله را «شورشی خوشبخت» گذاشت. سایر رسانه‌ها هم از پیشرفت قابل توجه او نوشتند. ال‌موندو دپورتیوو نوشت: «او حالا بازیکن بزرگی است و توانسته اوج بگیرد». سانتی نویا، سردبیر این روزنامه هم نوشت که دمبله بیدار شده است. اسپورت تیتر زد: «بالاخره، بهترین دمبله!»
اما اینطور نبود. او بیدار نشده بود. دست کم بالاخره بیدار نشده بود. دمبله پیش‌تر هم همین کارها را می‌کرد. او پنج گل سرنوشت‌ساز برای بارسلونا زده بود که نتیجه دیدارها را تغییر داده بود. او حالا مقابل تاتنهام گل اول تیمش را زد. او در ۹ بازی اخیر، روی ۹ گل تاثیر مستقیم داشته است: چهار گل، پنج پاس گل. عملکرد او برای تیم آشکار است.
اگر تغییری در بازی دمبله پیش آمده باشد در جای دیگری است. شاید در ادراک مردم از او است. زمانی که او گل می‌زند، کار والورده دشوارتر هم می‌شود. گل‌های او، به‌ویژه گل‌های درخشانی که می‌زند، توجیه‌گر همه رفتارهای او می‌شود. نتایج خوب تنها چیزهای خوب را تقویت نمی‌کنند. زمانی که کسی را می‌خواهید نصیحت کنید، اگر او راه دیگری پیدا کند کار شما پیچیده خواهد شد.
ال‌پاییس نوشت که این ثابت کرد دمبله می‌تواند در بارسلونا «بدون آنکه الگویی از نظر زمان‌شناسی و درستکاری باشد» موفق باشد. بدون آنکه به اصول اخلاقی باشگاه احترام بگذارد. این تصویر می‌تواند اشتباه باشد. مساله فقط یک بازیکن نیست. مساله همه بازیکنان هستند. مساله تنها یک بازی یا نه بازی هم نیست، بلکه همه بازی‌ها در این فصل و فراتر از آن است.
روبرت فرناندس، مدیر ورزشی سابق بارسلونا می‌گوید: «خیلی هم بد نیست. من بازیکنان زیادی را دیده‌ام که خواب می‌مانند.» درست هم می‌گوید. فرناندس ادامه می‌دهد: «برایم سوال است که چرا این خبرها تا این حد سریع پخش می‌شوند؟ باشگاه باید از او محافظت کند.»
پرسش مهمی در این مساله وجود دارد. چه چیزی پشت این ماجرا است؟ ماجرا بر سر این است که باید از دمبله مراقبت شود. از او حمایت خواهد شد اما او نیاز به شوک هم دارد. والورده مربی خونسردی است که بسیار دور از اقتدارگرایی رفتار می‌کند اما سکوت، یا تساهل، همیشه به معنای محافظت نیست. اینکه این ماجرا علنی بیان می‌شود (از سوی مربی، پیکه و سوارس) به دلیل این است که آنها به دنبال راه حلی هستند. آنها نیاز به این را حس کرده‌اند که کاری انجام دهند که راهی بیابند.
اما آیا موفق به این کار شده‌اند؟ کارلس آلنیا گفت: «او از ما عذرخواهی کرد و ما هم آن را پذیرفتیم.» آلنیا گفت که حالا زمان آن بود که از دمبله حمایت شود و با او با مهربانی رفتار شود. این بازیکن فرانسوی قول داد که این کارش دیگر تکرار نمی‌شود. آنها البته امیدوار بودند که گل‌های او تکرار شود و راهی برای سازگار کردن او با تیم پیدا کنند. راه حلی که فقط انضباطی نباشد که فوتبالی هم باشد. آندرس اینیستا گفت: «نیازی نیست که او را بکشید». در واقع نیاز بود که به او بازی داده شود.
دمبله در چهار روز کارهای بسیاری انجام داد. به قول مربی‌اش، واقعا سریال بود. سریال «پدیده دمبله». او روز شنبه یک گل عالی در دربی به ثمر رساند. یکشنبه، در تمرینات غیبت کرد. دوشنبه، عذرخواهی کرد و بعد مقابل تاتنهام آن حرکت را انجام داد. ارنستو والورده گفت: «تنها افراد برگزیده می‌توانند چنین گل‌هایی بزنند» و این والورده بود که او را برگزید که سه‌شنبه‌شب بازی کند.