پس از مرگ امیرکبیر در هنگامهای که دنیای غرب در قرن نوزدهم پیشرفت شتابندهای در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داشت، شاهد سکوتی سنگین در تمام عرصهها و ساختار قدرت در ایران هستیم. در فاصله سالهای قتل امیرکبیر تا آغاز صدارت سپهسالار (۱۲۸۸-۱۲۶۸ ه.ق) در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار باوجود تماسهای مستقیم […]
پس از مرگ امیرکبیر در هنگامهای که دنیای غرب در قرن نوزدهم پیشرفت شتابندهای در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داشت، شاهد سکوتی سنگین در تمام عرصهها و ساختار قدرت در ایران هستیم. در فاصله سالهای قتل امیرکبیر تا آغاز صدارت سپهسالار (۱۲۸۸-۱۲۶۸ ه.ق) در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار باوجود تماسهای مستقیم ایرانیان و حتی دربار ایران و در رأس آن شاه با غرب، جریان یا حرکت اصلاحطلبی در خور توجه یا اقدامی در جهت بسط و تدوین دولت جدید منطبق با نیازهای روز پدید نیامد.
ضعف ساختار سیاسی و حکومتی قاجار و فقدان ساختار اقتصادی و سازمان مالی و اداری برای اداره امور اقتصادی و فقدان برنامه اصلاح سیاسی و مدیریت منظم برای بهکار بستن درست درآمدها و وامهای گرفته شده، مجموع این شرایط بار دیگر زمینه را برای برآمدن اصلاحگری دیگر به نام میرزا حسینخان سپهسالار فراهم کرد.
گرچه از وی به نیکنامی امیرکبیر یاد نمیکنند اما با زمامداری او دوره تازهای در روند نوسازی صنایع و ورود مشاغل جدید شروع شد. میرزا حسینخان سپهسالار از جمله روشنفکران نواندیشی بود که در روند نوسازی ایران تلاش کرد. او که بهدنبال یک دوره فترت در جریان نوخواهی و نوگرایی بر سر کار آمده بود، با تاثیرپذیری از جریانات اصلاحی غرب و عثمانی، سعی در تسریع روند نوخواهی داشت.
رشد و ترقی میرزا حسینخان سپهسالار عمدتا مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود و این هم نبود مگر بهخاطر روابط خوبی که بین امیرکبیر و امیر دیوان وجود داشت. امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت «میرزا حسین خان را که فرزند بزرگ امیر دیوان بود، برای تحصیل به خارج» از کشور فرستاد و پس از بازگشت بهکارپردازی هند اعزام کرد.» در سال ۱۲۷۵ ه.ق به سمت «وزیرمختاری» ایران در اسلامبول انتخاب شد.
اقامت وی در اسلامبول او را با تحولات سیاسی و مدنی امپراتوری عثمانی و مساله «تنظیمات» آشنا کرد. او با رهبران روشنفکران عثمانی مانند عالی پاشا و فؤاد پاشا و از همه مهمتر مدحت پاشا روابط نزدیکی داشت و از اوضاع سیاسی – اجتماعی دولت عثمانی اخبار و گزارشهای مفصلی بهطور مداوم به دربار میفرستاد و در گزارشهای خود شاه و درباریان را به اخذ تمدن غرب و فرنگ تشویق میکرد و آن را ضامن بقای حکومت قاجار میدانست. در سال ۱۲۸۸ ه.ق. به لقب «سپهسالاری اعظم» مفتخر گشت و همچنین سمت «سرداری کل سپاه ایران» به وی واگذار شد.
میرزا حسینخان در سال ۱۲۸۷ ه.ق ترتیب سفر ناصرالدین شاه به عتباتعالیات را با هماهنگی با دولت عثمانی فراهم کرد و با جلب اعتماد شاه فعالیت برای ایجاد اصلاحات در امور مملکتی را آغاز کرد. وی در این سفر شاه را با مبانی حکومت در غرب و ساختارهای جدید دولتی آشنا کرد و ایرانیانی را که از جور قاجار ترک وطن کرده به عراق آمده بودند به شاه نشان داد.
سپهسالار در مقام صدراعظمی، کوششهای اصلاحی خود را ادامه داد که از جمله این اقدامات، میتوان به صدور بخشنامههایی اشاره کرد که وی با برحذر داشتن کارکنان دولت و حکام ولایات از «رشوهخواری» و «قوم وخویش بازی»، هرکس که از اجرای دستورات وی تعدی کرد، را تنبیه و مجازات نمود.
ترتیب دادن اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگستان در ۱۲۹۰ ه.ق، اقدام دیگر سپهسالار بود، تا شاه را از نزدیک با پیشرفت مادی و معنوی اروپاییان آشنا سازد تا شاید شاه به خود تکانی داده و در اصلاح امور و تغییر منش و کردار خود برای آبادانی و پیشرفت کشور بکوشد. انتخاب همراهان چون امینالسلطان و عزالدوله برادر شاه و دیگر نزدیکان شاه نیز برای همین منظور و آشنایی با پیشرفت غرب بود.
در واقع این نوع فکر در مشرق زمین رایج بوده و سفری که سلطان عثمانی و برادر امپراتور ژاپن به دیار فرنگ داشتند به همین نیت بوده است و حالا نوبت شهریار ایران بود. ناصرالدین شاه سه بار از فرنگستان دیدن کرد و به کشورهای مهم اروپایی سفر کرد، گرچه گاهی با دیدن پیشرفت غرب وسوسه و سعی در ایجاد اصلاحاتی در امور داشت اما این اقدامات موقتی و بیبرنامه راه بهجایی نمیبرد و در واقع میشود گفت بیشتر حاصل این سفرها روزنامه خاطرات شخص وی بود که تنها به احوال شخصی و گذران روز و اوصاف فرنگ پرداخته و گاه در آن اشاره به پیشرفت محیرالعقول فرنگیان کرده است. ناصرالدین شاه به فرنگ و پیشرفتهای آن نه به چشم الگو و نمونه برای ترقی کشورش که تنها بهعنوان مکانی برای سیاحت و گردش و خوشگذرانی نظر داشت.
اقدامات وی یکی تاسیس مدرسه سپهسالار و چندین و چند مدرسه دیگر، تاسیس روزنامههای مختلف از جمله روزنامه مریخ، برقراری و استقرار برخی صنایع و کارخانهها همچون کارخانه چلواربافی، بلورسازی، کبریتسازی و تشویق صنعتگران به فراگیری فنون جدید و بازرگانان به سرمایهگذاری در بخش صنعت بود./ برترین ها