سالگرد قتل خاشقجی؛  پرونده سیاه محمد بن سلمان
سالگرد قتل خاشقجی؛  پرونده سیاه محمد بن سلمان

قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی روزنامه واشنگتن پست، یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی بود که سال گذشته خاورمیانه پرماجرا را تکان داد وبرخی آثارش، نه فقط برای عربستان سعودی و حاکمانش، بلکه در روابط بین‌المللی منطقه هم به جا مانده است. از فردای قتل خاشقجی، همه چیز تحت تاثیر این رویداد قرار گرفت؛ از موقعیت شاهزاده‌ای […]

قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی روزنامه واشنگتن پست، یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی بود که سال گذشته خاورمیانه پرماجرا را تکان داد وبرخی آثارش، نه فقط برای عربستان سعودی و حاکمانش، بلکه در روابط بین‌المللی منطقه هم به جا مانده است.
از فردای قتل خاشقجی، همه چیز تحت تاثیر این رویداد قرار گرفت؛ از موقعیت شاهزاده‌ای که حتی بدون ماجراهایی مانند قتل خاشقجی با چالش‌هایی بزرگ برای شاه شدن روبرو است تا تبلیغات جهانی کشوری که در تلاش است تصویر بین‌المللی خود را به شکلی بنیادی تغییر دهد. جزییات تکان دهنده این قتل، پافشاری ترکیه بر پیگیری سخت‌گیرانه مسئله، روابط ویژه دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا با ریاض و کمپین همه‌جانبه روزنامه واشنگتن‌پست نیز موجب شد نام خاشقجی هفته‌های متوالی بعد از قتل در رسانه‌ها تکرار شود.
یکی از فوری‌ترین اثرات این قتل، همین بازتاب خیره‌کننده رسانه‌ای بود. پرونده خاشقجی بسرعت به یک پرونده تاریخی برای بازی قدرت در خاورمیانه تبدیل شد و نوک پیکان این طوفان خبری نیز، حیثیت و اعتبار محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را نشانه گرفت.
محمد بن سلمان که در زمان این قتل ۳۳ سال داشت، تا یک روز قبل از کشته خاشقجی در میانه یک کمپین گسترده بین‌المللی برای شناساندن خود به جهان بود. او شرکت‌های بزرگ روابط عمومی را به خدمت گرفته بود، لابی قدرتمندی به سرپرستی برادرش در واشنگتن ایجاد کرده بود و خود را یک شاهزاده “اصلاح‌طلب” معرفی می‌کرد که قصد دارد کشور محافظه‌کار عربستان را زیر و رو کند.
همزمان ولیعهد عربستان به دلیل بیماری پدرش، به حاکم غیررسمی کشور بدل شده بود و گزارش‌های بسیاری درباره افزایش قدرت و نفوذ او منتشر می‌شد. انتقال قدرت از ملک سلمان به فرزندش محمد بن سلمان یک نقطه عطف تاریخی برای عربستان بود و محمد بن سلمان با راه‌اندازی یک کمپین رسانه‌ای بین‌المللی در حال تثبیت این موضوع بود که بهترین گزینه برای تحولی بزرگ است.
در آن زمان حتی گمانه‌زنی‌هایی منتشر می‌شد که دیر یا زود ملک سلمان در زمان حیات از قدرت کناره خواهد گرفت و به شکل رسمی، پادشاهی را به فرزندش واگذار خواهد کرد تا گذار پادشاهی این کشور از فرزندان ابن سعود به نسل بعدی، بی‌دردسرتر باشد.
این کمپین رسانه‌ای در روز قتل خاشقجی ناگهان به شمشیری دو لب تبدیل شد. شهرت بین‌المللی و نوری که محمد بن سلمان، داوطلبانه و برای به دست آوردن اعتبار بین‌المللی بر خود تابانده بود، پس از این قتل موجب شد افکارعمومی جهان با حساسیت جزییات پرونده را دنبال کند.
کمی بعد، نتیجه‌گیری‌های سازمان‌های امنیتی کشورهایی مانند ترکیه و آمریکا درباره نقش شخص محمد بن سلمان در این قتل کم‌سابقه موجب شد تا ولیعهد سعودی، سخت‌ترین ضربه تبلیغاتی را متحمل شود؛ ضربه‌ای بسیار سخت‌تر از انتقادهایی که از سیاست‌های او در قبال یمن، استعفای سعد حریری، بالاگرفتن اختلافات با قطر و افزایش تنش با ایران متوجه او بود.
از اینجا گمانه‌زنی‌هایی درباره کاهش نفوذ داخلی محمد بن سلمان نیز منتشر شد و خیلی زود کار به جایی رسید که برخی از احتمال کنار گذاشته شدن او از مسیر سلطنت سخن گفتند. از منابع آگاهی در درون خاندان سلطنتی که هرگز نامشان فاش نمی‌شد تا شاهزاده‌های ناراضی سعودی که خارج از این کشور زندگی می‌کنند، همگی تلاش کردند تا با خنجر خاشقجی، رویای پادشاهی شاهزاده محمد را به کابوس برکناری تبدیل کنند.اگرچه این اتفاق در نهایت نیفتاد و محمد بن سلمان ولیعهد باقی ماند اما دستکم در ظاهر ناچار شد که در برخی پست‌های کلیدی تغییراتی ایجاد کند (از جمله وزیر خارجه‌اش را تغییر دهد) و تاثیر منفی گزارش‌های رسانه‌ای بر مشروعیت قدرتش را بپذیرد.
علاوه بر اثرات این قتل بر اعتبار و موقعیت بین‌المللی شخص محمد بن سلمان، موقعیت منطقه‌ای و جهانی ریاض نیز از این قتل آسیب دید، کشوری که دیر یا زود تمام و کمال زیر سلطه شاهزاده محمد قرار خواهد گرفت.اولین جایی که این آسیب هویدا شد، رابطه عربستان و ترکیه بود که هنوز از طوفان قطر رها نشده بود و پیشاپیش وضعیتی شکننده داشت. پافشاری رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه و انتشار حساب شده و طولانی مدت جزییات تکان دهنده از سوی منابع آگاه سیستم امنیتی ترکیه، عملا یکی از دلایل اصلی بدل شدن قتل خاشقجی به یک خبر مهم جهانی بود.
این طور به نظر می‌رسید که آقای اردوغان فرصتی مناسب یافته تا جلوی صعود و ظهور قدرتی تازه را در عرصه تحولات منطقه‌ای بگیرد و در تلاش است تا از این فرصت حداکثر بهره را ببرد. شکر‌آب شدن رابطه ریاض-آنکارا از آن روز شدت گرفت و تا امروز بهبود نیافته است.
در کنار شکاف عربستان و ترکیه، موقعیت ریاض، فراتر از مرزهای خاورمیانه نیز موقعیتی شکننده شد؛ بسیاری از کشورهای اروپایی در قبال این قتل و عواملش موضع تندی گرفتند و در واشنگتن، برخی چهره‌های بانفوذ کنگره از لزوم بازنگری روابط آمریکا و عربستان سخن گفتند.یکی از مهم‌ترین اثرات دنیای پساخاشقجی برای محمد بن سلمان، طرح موضوع جنگ یمن در رسانه‌ها و تلاش‌های قانونی برای محدود کردن حمایت کشورهای اروپایی و آمریکا از این جنگ بود. تصمیم آلمان برای قطع فروش‌ تسلیحات به عربستان و شکایت یک سازمان غیردولتی ضد جنگ در دادگاه عالی بریتانیا از وقایعی بودند که در نتیجه دومینوی قتل جمال خاشقجی روی دادند.
در آن سوی اقیانوس اطلس نیز نمایندگان کنگره آمریکا به اشکال مختلف تلاش کردند جلوی فروش‌ تسلیحات را به ریاض بگیرند اما هربار به سد وتوی دونالد ترامپ برخورد کردند. به بیان دیگر، دونالد ترامپ به شکل کم‌سابقه‌‌ای ناچار شد برای “رابطه ویژه” با دربار سعودی، هزینه سیاسی وتوی قوانین کنگره را بپذیرد و البته چندین بار نیز در پاسخ پرسش‌های خبرنگاران، از محمد بن سلمان علنی دفاع کند.
در نهایت اگرچه محمد بن سلمان هم از رقابت‌های داخلی و هم از دشمنی‌های بین‌المللی جان سالم به در برد و روابط استراتژیک ریاض-واشنگتن نیز با پافشاری دونالد ترامپ پابرجا ماند اما اثرات این قتل بر موقعیت بین‌المللی او هنوز بعد از یک سال ادامه دارد؛ تا جایی که او در سالگرد این قتل در مصاحبه با یک رسانه‌ آمریکایی مسئولیت غیرمستقیم و اصولی این قتل را به عنوان حاکم کشور پذیرفت؛ نشانه روشنی از اینکه با وجود گذشت یک سال از این قتل نه تنها از حساسیت‌ها کم نشده بلکه هنوز نام جمال خاشقجی به نام ولیعهد عربستان سنجاق شده است.